نتایح جستجو

  1. anahita1370

    در تعجبم...آخه چرا؟

    معلوم که دوست دارم به نتیجه برسم من مطمئنم پیج خودش چون توی وبلاگش اعلام کرده بود و وبلاگشو فقط دوستای صمیمیش دارن
  2. anahita1370

    در تعجبم...آخه چرا؟

    نه اصلا اینطور نیست آخه من مطمئنم که پیج برای خودش چون توی وبلاگش اعلام کرده بود و وبلاگشو فقط دوستای صمیمیش دارن
  3. anahita1370

    در تعجبم...آخه چرا؟

    چه طور جامعه میتونه تاثیر بگذاره و یک آدمو وادار به کاری کنه که شاید دوست نداشته باشه به نظر من که حتما در این مورد اون خودشم دوست داشته چون کسی اونو وادار به انجام این کار که نکرده اون خودش عکسی از خودش گذاشته که تمام تصورات منو نسبت بهش خراب کرده
  4. anahita1370

    در تعجبم...آخه چرا؟

    فیس بوک کسی را بدبخت نکرده این ما هستیم که راه درست استفاده کردنو بلد نیستیم
  5. anahita1370

    در تعجبم...آخه چرا؟

    تظاهر کردن چطور؟ سخت یا آسون؟
  6. anahita1370

    دست‌نوشته‌ها

    غمگین بود وقتی پشت شیشه های یخ زده دستم را به نشانه خداحافظی بالا آوردم در حالی که تو آنطرف شیشه بودی و با لبخندی دروغین بدرقه ام کردی و آتش گرفت دلم وقتی چشمانت را دیدم پوشیده از حلقه ای اشک ولی من همچنان رفتم
  7. anahita1370

    در تعجبم...آخه چرا؟

    چرا؟ اون کسی بود که فکر میکردی با بقیه فرق داره...فکر میکردی اگر حرف از اعتقاداش میزنه همش درست بدون اینکه شک کنی چون ظاهرش هم دقیقا هماهنگ چیزی بود که میگفت...اعتقاد به خداپرشتی...به اینکه آراستگی با چادرو پسندیده ..... تو باورش داشتی...حتی ترغیب شده بودی که مثل اون باشی... ولی چی شد که...
  8. anahita1370

    اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم... خندیدیم دویدیم و به شالاب شلوب...

    اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم... خندیدیم دویدیم و به شالاب شلوب های گلالود عشق ورزیدیم. دومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی میکردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود. و سومین روز چطور؟گفتی سرت درد میکند و...
  9. anahita1370

    در مقابل تقدیر خداوندمثل کدوکی یکساله باش که وقتی او را به هوا می اندازی میخندد... چون ایماندارد...

    در مقابل تقدیر خداوندمثل کدوکی یکساله باش که وقتی او را به هوا می اندازی میخندد... چون ایماندارد که تو او را خواهی گرفت
  10. anahita1370

    ببخشید آقا! می تونم به خانومتون نگاه کنم؟

    آقایون وقتی قرار باشه چشم چرون باشن چه با پوشش مناسب چه بدون پوشش مناسب چشم چرونی میکنن البته بعضی از پوشش ها هم واقعا نامناسب ولی خب این بازم دلیل به چشم چرونی نمیشه آقای محترم شما نگاهتو درویش کن
  11. anahita1370

    من دخترم، پس هستم!

    جهـــــان را بـــدون ناخن های لــــاک زده بدون کفــــش های پاشنـــه بلند بدون النگــــو و بدون گل ســـر تصور کن خــــدا دختـــر را آفـــرید دخــــر جهــــان را برای خـــــدا زیبــــاکرد...
  12. anahita1370

    آیا میتونی کسی که قلبت را شکسته ببخشی؟

    خیلی سعی کردم ولی نشد
  13. anahita1370

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    لاک پشت پشتش سنگین بود و جاده های دنیا طولانی...اندوهگین بود که هیچگاه از اندکی بسیار را نخواهد رفت...آهسته آهسته میخزید . دشوار و کند و دورها همیشه دور بودو تقدیرش را به تلخی بر دوش میکشیدپرنده ای در آسمان بال گشود...سبکبال...با خود زمزمه کرد " این عدل نیست , عدالت نیست "من هیچگاه...
  14. anahita1370

    الهی نفر قبلی....................................؟

    الهی به یکی از آرزوهای خوبش برسه
  15. anahita1370

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    'گم شدن قلبم 'گم شدن قلبم دیروز شیطان را دیدم . در حوالی میدان ، بساطش را پهن کرده بود ؛ فریب می فروخت . مردم دورش جمع شده بودند ، هیاهو می کردند و هول می زدند و بیش تر می خواستند . توی بساطش همه چیز بود : غرور ، حرص ، دروغ و خیانت ، جاه طلبی و قدرت . هر کس چیزی می خرید و در ازایش چیزی...
  16. anahita1370

    چگونه احساس آرامش کنیم ؟

    مرسی خوب بود
  17. anahita1370

    بزرگترين اشتباه در زندگي شخصي شما ؟!

    بزرگترین اشتباهم دلخوشیم به آدم هایی بود که از پوست خودت بودن ولی از یه دشمن برام بدتر بودن
  18. anahita1370

    سلام دوستای خوبم خوشحال میشم اگر به وبلاگم سر بزنید و نظر بگذارید www.jadogar70.mihanblog.com

    سلام دوستای خوبم خوشحال میشم اگر به وبلاگم سر بزنید و نظر بگذارید www.jadogar70.mihanblog.com
بالا