نتایح جستجو

  1. Ghazal_joon

    رباعی و دو بیتی

    غمم غم بی و همراز دلم غم غمم همصحبت و همراز و همدم غمت مهله که مو تنها نشینم مریزا بارک الله مرحبا غم
  2. Ghazal_joon

    غزل و قصیده

    با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر را جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را من که با مویی به قوت برنیایم ای عجب با یکی افتاده​ام کو بگسلد زنجیر را چون کمان در بازو آرد سروقد سیمتن آرزویم می​کند کآماج باشم تیر را می​رود تا در کمند افتد به پای خویشتن گر بر آن دست و کمان چشم اوفتد نخجیر را...
  3. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    راه دل عشاق زد آن چشم خماری پیداست از این شیوه که مست است شرابت
  4. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    منم که گوشه میخانه خانقاه من است دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
  5. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    سخن هر چه زین گوهران بگذرد نیابد بدو راه جان و خرد
  6. Ghazal_joon

    برای سلامتی مدیر تالارهای فنی مهندسی دعا کنید

    انشالله که به زودی حالش خوب میشه .
  7. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت یار شیرین سخن نادره گفتار من است
  8. Ghazal_joon

    غزل و قصیده

    ضه خلد برین خلوت درویشان است مایه محتشمی خدمت درویشان است گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد فتح آن در نظر رحمت درویشان است قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت منظری از چمن نزهت درویشان است آن چه زر می​شود از پرتو آن قلب سیاه کیمیاییست که در صحبت درویشان است آن که پیشش بنهد تاج تکبر خورشید...
  9. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    ای صبا امشبم مدد فرمای که سحرگه شکفتنم هوس است
  10. Ghazal_joon

    رباعی و دو بیتی

    بر مفرش خاک خفتگان می‌بینم در زیرزمین نهفتگان می‌بینم چندانکه به صحرای عدم مینگرم ناآمدگان و رفتگان می‌بینم
  11. Ghazal_joon

    غزل و قصیده

    زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست راه هزار چاره گر از چار سو ببست تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان بگشود نافه​ای و در آرزو ببست شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت این نقش​ها نگر که چه خوش در کدو ببست یا رب چه غمزه کرد...
  12. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    در کنج دماغم مطلب جای نصیحت کاین گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است
  13. Ghazal_joon

    غزل و قصیده

    می​دمد صبح و کله بست سحاب الصبوح الصبوح یا اصحاب می​چکد ژاله بر رخ لاله المدام المدام یا احباب می​وزد از چمن نسیم بهشت هان بنوشید دم به دم می ناب تخت زمرد زده است گل به چمن راح چون لعل آتشین دریاب در میخانه بسته​اند دگر افتتح یا مفتح الابواب لب و دندانت را حقوق نمک هست بر جان و...
  14. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    نیکو نکوست، غازه و گلگونه نبود ضرور چهره‌ی زیبا را
  15. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم کاین چنین رفته​ست در عهد ازل تقدیر ما
  16. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا گفت کاین نامه​ی شهریار گرت گفته آید به شاهان سپار
  17. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    نه زو زنده بینم نه مرده نشان به دست نهنگان مردم کشان
  18. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    دست تو را به ابر که یارد شبیه کرد چون بدره بدره این دهد و قطره قطره آن
  19. Ghazal_joon

    مشاعرۀ سنّتی

    بگفتند پیشش یکایک مهان سخنهای شاهان و گشت جهان
  20. Ghazal_joon

    رباعی و دو بیتی

    ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم وین یکدم عمر را غنیمت شمریم فردا که ازین دیر فنا درگذریم با هفت هزار سالگان سر بسریم
بالا