نتایح جستجو

  1. يامين

    رباعی و دو بیتی

    چون ابر به نوروز رخ لاله بشست برخيز و بجام باده کن عزم درست کاين سبزه که امروز تماشاگه ماست فردا همه از خاک تو برخواهد رست
  2. يامين

    ** با حروف اسم نفر قبلیت اونو توصیف کن **

    ر: راستگو آ: آروم م: مهربون ت:تپل ي: يكم لوس ن: ناناس
  3. يامين

    ** با حروف اسم نفر قبلیت اونو توصیف کن **

    محسن م:محبوب ح: حساب کار دستشه س: سروَره ن: ناناسه :D
  4. يامين

    مشاعرۀ سنّتی

    مائيم و می و مطرب و اين کنج خراب جان و دل و جام و جامه در رهن شراب فارغ ز اميد رحمت و بيم عذاب آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب
  5. يامين

    رباعی و دو بیتی

    ای آمده از عالم روحانی تفت حيران شده در پنج و چهار و شش و هفت می نوش ندانی ز کجا آمده ای خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت خيام
  6. يامين

    با بامدادِ شاعر، احمد شاملو

    سلام دوست من! نوشته ها و اشعار چند قسمت هستن عاشقانه احساسی(بیان احساس درونی از یک واقعه، یک تصویر یا یک رویا) و خبری ( بیان یک مطلب جدید یا یک مطلب بدیهی به صورت تلنگر یا یادآوری ) که این نوشته ی زیبا جز دسته ی سومه به اعتقاد من میخواد یاد آوری کنه که انسان دو بعد مادی و معنوی داره برای...
  7. يامين

    با بامدادِ شاعر، احمد شاملو

    رفت ِ مسیح (مرگ ناصری) رفت ِ مسیح (مرگ ناصری) اين شعر توصيف وضع و حال عيسي است وقتي كه به طرف سرنوشت خويش مي رود، وقتي تماشاگران بدو مي نگرند، دژ‍خيمان به وي فرمان مي دهند، او را تازيانه مي زنند و سرنجام وقتي كه به صليب كشيده مي شود. با آوازی یکدست یکدست دنباله ی چوبین بار در قفایش...
  8. يامين

    آغاز به کار بخش جدید تجهیزات دندانپزشکی

    دقيقا به كي بايد پي ام داد؟
  9. يامين

    شعر نو

    چقدر دعا! نذر! و... برفي كه كم كم آب شد شمعي كه سوخت استخواني كه خاك شد دعايي كه مستجاب نشد دردي كه هيچ وقت دوا نشد نذري كه هيچ وقت ادا نشد ايستاده ام هنوز بر اين زمين سرد و شوم بر اين زمين گرسنه روزي هزار بار دهان باز مي كند روزي هزار بار خاطره را با خويش مي برد كي سير مي شوي زمين؟ كي سير مي...
  10. يامين

    شعر نو

    یاد روز هاي نجيب رفته به خير باد; مردم چقدر ناب و صميمي پاك و بي نشان در دردهاي يكديگر تقسيم مي دند! انصاف لازم است; امروز را ببين اين همان من و توييم كه مثل باد از كنار غصه هاي هم فرار مي كنيم بعد در كنار هم از شتاب اين فرار ها افتخار ميكنيم "بهبهاني"
  11. يامين

    شعر نو

    تكرار زمستان تكرار زمستان بهار بود كه رفتي بعد از تو تابستان نيامد پاييز هم... عجيب نيست؟ چقدر زمستان تكرار مي شود!
  12. يامين

    شعر نو

    عزيز آسماني ام! براي چشم هاي تو هزار نذر كرده ام تو هم براي نذر من كمي گلاب مي شوي؟ هزار سال رفت و من به خواب هم نديدمت براي اين اسير خواب خيال خواب مي شوي؟ در اين كوير زندگي به فكر آب زنده ام تو تا ابد براي من سراب ناب مي شوي؟ دلم براي ديدنت چقدر شور مي زند براي پيچك دلم تو پيچ و تاب...
  13. يامين

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    تو را از دور می بینم که می آیی و من اینجا، به انتظار زدودن غبار راه بر تنت، تنها لحظه ها را بدرقه می کنم به انتظار در آغوش کشیدن خوبی ها به انتظار دیدن زیباترین ثانیه های آرامش و مشتاق بوییدن رویت مرا دریاب عزیزکم، من مدتهاست که به انتظارت نشسته ام از این پس تا ابد تنها به تو...
  14. يامين

    با بامدادِ شاعر، احمد شاملو

    میلاد یکی کودک شکفتن گلی را ماند چیزی نادر به زندگی آغاز می کند با شادی و اندکی درد روزانه به گونه ی ماهیان برمی بالد بدان ماند که نادره نخستین است و نادره آخرین تنها آنکه بزرگترین جا را به خود اختصاص نمی دهد از شادی لبخند بهره می تواند داشت آنکه جای کافی برای دیگران دارد...
  15. يامين

    با بامدادِ شاعر، احمد شاملو

    دهانت را می بویند مبا دا که گفته باشی دوستت می دارم دلت را می بویند روزگار غریبی است نازنین و عشق را کنار تیرک راه بند، تازیانه می زنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد در این بن بست کج و پیچ سرما آتش را به سوخت بار ِ سرود و شعر فروزان می دارند به اندیشیدن خطر مکن روزگار...
  16. يامين

    برای نفر قبلی یه آرزو کن

    آرزو میکنم همیشه خوشحال راضی و خندان باشی
  17. يامين

    شعر نو

    اين بار نمي گويم تا فرصت انكار به تو داده باشم اين بار با چشماني خسته تر از هميشه فقط انتظار ديدنت را خواهم كشيد روياي من، زيباي من وقتي نباشي اشكها ي اين شبهاي پر از وهم و سكوت را چه كسي از گونه هاي سردم بزدايد؟ و تو مدنهاست كه نيستي تو نبودي و منتظر توام كه هيچگاه نديدمت مي دانم كه مي آيي...
  18. يامين

    شعر نو

    گاه آرزو می کنم زورقی باشم برای تو تا بدان جا برمت که می خواهی زورقی توانا به تحمل باری که بر دوش داری زورقی که هیچگاه واژگون نشود و هر اندازه که ناآرام باشی یا دریای زندگی ات متلاتم باشد در یایی که در آن ویرانه ام استاد شاملو
  19. يامين

    مشاعرۀ سنّتی

    میلاد یکی کودک شکفتن گلی را ماند چیزی نادر به زندگی آغاز می کند با شادی و اندکی درد "استاد شاملو"
بالا