شب به شهرستان نائین رسیدیم. برای نماز و شام توقف کردیم بعد از شام دیدم هم او خسته است و هم خودم.
گفتم: بهتر است شب را همین جا داخل ماشین بخوابیم و صبح دوباره به راهمان ادامه دهیم. قبول کرد. در کوچه ای کنار مسجد جام عملیات نائین ماشین را پارک کردم و هر دو داخل آن خوابیدیم. از صبح رانندگی کرده...