در خرابات مغان نور خدا میبینم این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن فکر دور است همانا که خطا میبینم
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب این همه از نظر لطف شما میبینم
هر دم از روی تو نقشی...