نتایح جستجو

سلام عزیزم!:gol: شرمنده م!چند روز باشگاه نبودم.. عید تو هم مبارک عزیزم!:gol:البته با دو روز تاخیر:sweatdrop: مگه میشه فراموشت کنم عزیزم؟؟:redface: تو هم شاد و خوش باشی..

این عید و این امتحان بزرگ الهی رو با تاخیری دو روزه به شما تبریک می گم:gol::sweatdrop::sweatdrop: چشم..راستش الان سر زدم..ولی فرصت نشد همه ش رو بخونم..:redface:حتما سر فرصت خودمو به ادامه ش می رسونم:redface:

دیدن روی تو را دیده ی جان بین باید وین کجا مرتبه ی چشم جهان بین من است

دلا!دلالت خیرت کنم به راه نجات مکن به فسق،مباهات و زهد هم مفروش

...چقدر سنگین است آه..بار تنهایی به دوش خسته ی من؛من که بی تو بی نایم.. :gol: (از خودم)

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

هیچ کس هیچ گاه این نداند من هم این لحظه را، خود ندانم: کز لب سبز این برگ نارنج، تا کجا.. تا کجا.. تا کجاها، بال گسترده این دم جهانم؟ حالتی می رود نغز و آید، شعر بی واژه ای بر زبانم :gol:

حاشا که کند دل به دگر جا منزل دور از دل من که گردد از عشق،خجل چشمم چو شکفت،غیر تو آب نخورد هم سرمه ی دیده ای و هم قوّت دل :gol: "مولانا"

تا در طلب گوهر کانی،کانی تا در هوس لقمه ی نانی،نانی این نکته و رمز اگر بدانی،دانی هر چیز که در جُستن آنی،آنی "مولانا"

دل،شیشه و چشمان تو هر گوشه برندش مستند؛مبادا که به شوخی شکنندش

سلام گلاب جون!:gol: مگه با من قهری؟؟:redface::cry:

بیا بیا که شدم در غم تو سودایی درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی ... مرو مرو چه سبب زود زود می بروی؟ بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی؟ نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی.. :gol: "مولانا"

گر مجلس انس را به کار آمدمی هر دم به بر تو بنده وار آمدمی گر آفت تصدیع نبودی ّ و ملال هر روز برت هزار بار آمدمی :gol: "مولانا"

تا تو به خاطر منی کس نگذشت در دلم مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آنست که باشد غم ِ خدمتکارش

"امروز"، سنگی به شیشه ی تنهایی ام بزن! فردا چه سود، از خاک پاک کردن از سر ِگورم؟؟

سلام گلاب جون!حالت چطوره؟؟خوبی؟؟دلم برات تنگ شده..چه دست نوشته ی زیبایی گذاشته بودی دیروز..(این شکلکا نمی دونم چرا فعال نیستن..)

ای صاحب کرامت!شکرانه ی سلامت روزی تفقدی کن درویش بی نوا را آسایش دو گیتی،تفسیر این دو حرف است: با دوستان مروت،با دشمنان مدارا

یاد یاران یار را میمون بود خاصه کان لیلی و این مجنون بود

در انجمنی نشسته بودم دوشش نتوانستم گرفت در آغوشش رخ را به بهانه بر رخش بنهادم یعنی که حدیث می کنم در گوشش!