رفیق یکدله . غمخوار یار باید و نیست
فغان ! چها که درین روزگار باید و نیست
دگر فریب کهن دوستان به هرزه مخور
که این شراب کهن بی خمار باید و نیست
فروختندم و ناقوس بس علاقه زدند
وزین فضاحتشان ننگ و عار باید و نیست
.
.
.
.
.
مگر به زلف تو آویزم ای امید زوال
که رشته های دگر استوار باید و نیست
فریدون توللی