نتایح جستجو

دادو بیداد که در مجلس ما رندی نیست که برش داد برم داد ز بیداد کشم:crying:

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان روزها را با تو زیبا می کنم هر شب

اقا اینجا چه خبره خوب ما جنبمون رو می بریم بالا بهنفر تو اتوبوس می گوزه مردم می خندن بعد می گه اگه می دونستم اینجوری خوشحال می شد می ریدم:whistle: ما هم اگه می دونستیم شما اینجوری خوشحال می شد اقایون خانم ها ما باید در کنار هم باشیم نه مقابل :thumbsup2: هم البته به نظر من اگه 1 خانم این عکس ها...

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

تا توانی در جهان دلی به دست اور دل شگستن هنر نمی باشد:crying:

دیرست که دلدار پیامی نفرستاد ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد

ماشاالله اینجا چه شلوغ شده خیلی خوشحالم همه اهل علم ادب و شعر افرین مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هوا داران کویش را چو جان خویش دو ست دارم

دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم

سلام خانم مدیر 1_من و می شناسید ؟ 2_ایا من تو دانشگاه پیداتون کردم و رفتم ؟ 3_از بچه های هم گروه ی تون ارز کیا بیشتر خوشت می امد ؟ 4_از خانواده ی مذهبی هستی ؟ 5_چقدر به نماز معتقدی ؟ 6_هنوز هم نمی خوای من و ببینی ؟ 7_رفتی شهرک مهاجران اراک ؟ 8_چرا من نمی تونم تو امضام صلوات بذارم ؟:whistle...

حامی به شما بدند یا جامی ؟:whistle: تورا من چشم در راهم شباهنگام در نوبت که می بندد به پای سرو کوهی دام کرم یاد اوری یا نه من یادت نمی کاهم تو را من چشم در راهم

فکر می کنم این شعر مال اخوان ثالث بشه م.امید

هر جا که روم صاحب ان خانه تویی تو هر در که زدم مالک ان خانه تویی تو

مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم

و عشق صدای فلصله هاست صدای فاصله هایی که غرق ابهامند

جو جو جان داداش فکر نکم اینا رو اسم شون رو بشه شعر گذاشت

قد برافراز که فارغ کنی از برگ گلم روخ برافروز که از سرو کنی ازادم

کامران جان ما دوستت دارم نرو تو هم مثل من نمیتونی دوم بیاری نرو اگه هر کی می خواد بره انقد نازش و می کشن :whistle: من هم می خوام برم:crying:

اولا" پایتم به شدت دوما" خانمت خواهری نداری ما بیایم بگیریمش سوما" خوب خرج ماهیانت چی ؟چهارما" خانواده ی خانومت قبول می کنن 3 4 سال عقد بمونید ؟

فقط به خاطر اسمان خانم بعد از این دست من و دامان ماه دگری من و سودای سر زلف سیاه دگری چون تو پیمان وفا بشکنم و بنشینم به امید نگهی بر سر راه دگری چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر خرمن خویش بسوزم به نگاه دگری گر گناه است نظر بر رخ خوبان کردن بعد این پشت من و بار گناه دگری انقدر اه کشیدم به فراقت...