نتایح جستجو

  1. hami_life

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=52009

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=52009
  2. hami_life

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    تو را من چشم در راهم گرم یاد اوری یا نه من از یادت نمی کاهم تو را من چسم در راهم
  3. hami_life

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا دردیست انر دل اگر گویم زبان سوزد اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
  4. hami_life

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    برخیز و مخور غم جهان گذران بنشین و دمی به شادمانی گذران
  5. hami_life

    جواب خیانت؟؟؟

    بهش میکنم سنگ دلا چرا دگر جور و جفا نمی کنی جور و جفا بکن اگر مهر و وفا نمی کنی زخمه دگر بزن اگر خسته دوا نمی کنی هر چه کنی بکن بتا زان که خطا نمی کنی اگه ایجوری خوشحاله و اروم می شه من فدای 1 تار از زلفش
  6. hami_life

    مشاعرۀ سنّتی

    دست از طلب ندارم تا کام من براید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن دراید
  7. hami_life

    کمک به یک نفر که محتاج کمک است

    من هم دعاتون می کنم و بهتون پیشنهاد می کنم یه نگاه به امضای من بندازید کمکتون می کنه
  8. hami_life

    كل كل فوتبالی

    سلام دوستان گل مسابقه با جایزه هر کس درست حدس بزنه یک خودرو زانتیا جایزه می گیره نتجه دربی را چگونه پیش بینی می کنید ؟ 1_ برد پیروزی 2_باخت استقلال 3_مساوی با 2 گل بیشتر پیروزی 4_پیروزی پیروزمندانه پرسپولیس 5_پیروزی غیور مندانه پرسپولیس 6_باخت شرمسارانه استقلال 7_باخت ابرومندانه استقلال لطفا...
  9. hami_life

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    بزن بارون بزین خیسم کن ابم کن ترم کن بزار سر روی شونم سایه کن خاکسترم کن
  10. hami_life

    اگه یه نفر به شما بگه: "با من ازدواج می کنی؟"

    باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم وز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران اول به دست ارم تورا وانگه گرفتارت شوم
  11. hami_life

    مشاعرۀ سنّتی

    در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
  12. hami_life

    فريدون مشيري

    شعری كه خودم خیلی دوستش دارم : بر صليب بر صليبم، ميخكوب! خون چكد از پيكرم، محكوم باورهاي خويش. بوده‌ام ديروز هم آگاه، از فرداي خويش. مهرورزي كم گناهي نيست! مي‌دانم، سزاوارم، رواست. آنچه بر من مي‌رسد، زين ناسزاتر هم سزاست در گذرگاهي كه زور و دشمني فرمانرواست. مهرورزي كم گناهي...
  13. hami_life

    فريدون مشيري

    با قلم ... با قلم مي‌گويم: - اي همزاد، اي همراه، اي هم سرنوشت هر دومان حيران بازي‌هاي دوران‌هاي زشت. شعرهايم را نوشتي دست‌خوش؛ اشك‌هايم را كجا خواهي نوشت؟
  14. hami_life

    فريدون مشيري

    چرا از مرگ مي ترسيد ؟ چرا از مرگ مي ترسيد ؟ چرا زين خواب جان آرام شيرين روي گردانيد ؟ چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟ - مپنداريد بوم نااميدي باز ، به بام خاطر من مي كند پرواز ، مپنداريد جام جانم از اندوه لبريز است . مگوييد اين سخن تلخ و غم انگيز است – مگر مي اين چراغ بزم جان مستي...
  15. hami_life

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم اگر به خانه من امدی برای من ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
  16. hami_life

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    روزي از روزها و شبي از شبها، خواهم افتاد و خواهم مُرد. اما مي خواهم هر چه بيشتر بروم، تا هر چه دورتر بيفتم، تا هر چه ديرتر بيفتم . هر چه ديرتر و دورتر بميرم. نمي خواهم حتي يک گام يا يک لحظه، بيش از آنکه مي توانستم بروم و بمانم، افتاده باشم و جان داده باشم . همين
  17. hami_life

    شفیعی کدکنی

    زندگی نامه ی شقایق 1 زندگی نامه ی شقایق چیست ؟ رایت خون به دوش وقت سحر نغمه ای عاشقانه بر لب باد زندگی را سپرده در ره عشق به کف باد و هرچه باداباد
  18. hami_life

    شفیعی کدکنی

    تذکره‌ی بهار ببین گنجشک شنگ صبحگاهی سکوت بیشه را چون می‌زند رنگ درین شبگیر، این نقاش آواز، چه رنگین پرده‌ها سازد ز آهنگ! ز آوازش کند آیینه‌ای نغز حضور خویش سازد آشکارا گهی در گوشه‌ی نیریز و عشاق گهی در پرده‌ی نوروز خارا به هر نغمه گشاید پهنه‌ای را فزاید بر اقالیم وجودش چو می‌داند که سهم...
  19. hami_life

    شفیعی کدکنی

    صندلی در جاده منتظر است؛ آفتاب می آید و می رود، باران می آید و می رود، برف می آید و می رود، اما تو، نه از جاده می آیی، نه از قلب من می روی ...
  20. hami_life

    شفیعی کدکنی

    سفر به خیر به کجا چنین شتابان ؟ گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا هوس سفر نداری ز غبار این بیابان ؟ همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان ؟ به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم سفرت به خیر !‌ اما تو دوستی خدا را چو ازین کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان...
بالا