نتایح جستجو

رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب آب در حوض نبود ماهیان میگفتند هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب لب پاشویه نشست و عقاب خورشید آمد او را به هوا برد که برد به درک راه نبردیم به اکسیژن آب برق از پولک ما رفت که رفت ....

.... ولی آن نور درشت عکس آن میخک قرمز در آب که اگر باد می آمد دل او پشت چین های تغافل می زد چشم ما بود روزنی بود به اقرار بهشت تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است باد می رفت به سر وقت چنار من به سر وقت خدا می رفتم .

رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب آب در حوض نبود ماهیان میگفتند هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب لب پاشویه نشست و عقاب خورشید آمد او را به هوا برد که برد به درک راه نبردیم به اکسیژن آب برق از پولک ما رفت که رفت ....

.... ولی آن نور درشت عکس آن میخک قرمز در آب که اگر باد می آمد دل او پشت چین های تغافل می زد چشم ما بود روزنی بود به اقرار بهشت تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است باد می رفت به سر وقت چنار من به سر وقت خدا می رفتم

رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب آب در حوض نبود ماهیان میگفتند هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب لب پاشویه نشست و عقاب خورشید آمد او را به هوا برد که برد به درک راه نبردیم به اکسیژن آب برق از پولک ما رفت که رفت ....

.... ولی آن نور درشت عکس آن میخک قرمز در آب که اگر باد می آمد دل او پشت چین های تغافل می زد چشم ما بود روزنی بود به اقرار بهشت تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است باد می رفت به سر وقت چنار من به سر وقت خدا می رفتم.

رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب آب در حوض نبود ماهیان میگفتند هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب لب پاشویه نشست و عقاب خورشید آمد او را به هوا برد که برد به درک راه نبردیم به اکسیژن آب برق از پولک ما رفت که رفت ....

رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب آب در حوض نبود ماهیان میگفتند هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب لب پاشویه نشست و عقاب خورشید آمد او را به هوا برد که برد به درک راه نبردیم به اکسیژن آب برق از پولک ما رفت که رفت .... [/B][/B]

.... ولی آن نور درشت عکس آن میخک قرمز در آب که اگر باد می آمد دل او پشت چین های تغافل می زد چشم ما بود روزنی بود به اقرار بهشت تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است باد می رفت به سر وقت چنار من به سر وقت خدا می رفتم.

.... ولی آن نور درشت عکس آن میخک قرمز در آب که اگر باد می آمد دل او پشت چین های تغافل می زد چشم ما بود روزنی بود به اقرار بهشت تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است باد می رفت به سر وقت چنار من به سر وقت خدا می رفتم.

رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب آب در حوض نبود ماهیان میگفتند هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب لب پاشویه نشست و عقاب خورشید آمد او را به هوا برد که برد به درک راه نبردیم به اکسیژن آب برق از پولک ما رفت که رفت ولی آن نور درشت عکس آن میخک قرمز در آب...

رفتهبودم سر حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب آب در حوض نبود ماهیان میگفتند هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب لب پاشویه نشست و عقاب خورشید آمد او را به هوا برد که برد به درک راه نبردیم به اکسیژن آب برق از پولک ما رفت که رفت ولی آن نور درشت عکس آن میخک قرمز در آب...

[رفته بودم سر حوض["] تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب آب در حوض نبود ماهیان میگفتند هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب لب پاشویهنشست و عقاب خورشید آمد او را به هوا برد کهبرد به درک راه نبردیم بهاکسیژن آب برق از پولک ما رفت که رفت[/

ولی آن نور درشت عکس آن میخک قرمز در آب که اگر باد می آمد دل او پشت چین های تغافل می زد چشم ما بود روزنی بود به اقرار بهشت تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است باد می رفت به سر وقت چنار من به سر وقت خدا می رفتم.

سلام .. خوبی .. من که نگفتم یادت رفته ... راستی پرسیدی برام

نپرسیدی خوب

خواهشا کسی به خودش نگیره ... حرفم کلیه خواهشا کسی به خودش نگیره ... حرفم کلیه 502 .. 503...........

صفحه 502 و 503 مال من .........

خـــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی باحال بود ....................

نیتهای جالبی دارن این بچه ها ... موفق باشین ..صفحه 462.......آیه 32 تا 40 سوره زمر ....صفحه 463.......آیه 41 تا 47 سوره زمر ... صفحه 464.......آیه 48 تا 56 سوره زمر