نتایح جستجو

کتاب رمان پنجره نوشته فهیمه رحیمی فیلم: دزدان دریایی کارائیب

من یک میلیاردو انتخاب میکنم و باهاش به چند خانواده فقیر کمک میکنم اونوقت هم پولدارم هم یه عالمه دوستای باارزش که تونستم بهشون کمک کنم

خلاصه تمام برنامه های اسی جون جورمیشه که بره.وقتی میره فرودگاه واسه پرواز دلش خیلی گرفته بود و همش به دختره فکر میکرد.که ناگهان وسط جمعیت چشمش افتاد به .....

مننننننننننننننن

اما همین که اومد پشت میز بشینه صدای جیغ مادرشو شنید و به سمت آشپزخانه دوید...

با کمال تعجب دیدند که ...

اللهم صل علی محمد و آل محمد

یک دفعه پاش گیر میکنه به یه چیزی و میخوره زمین.وقتی به هوش میاد میبینه......

بنظر من باید دورشو خط قرمز بکشی هیچ امیدی نیست

:biggrin:

الهی شکر مشکلم حل شد و تونستم وی ری رو نصب کنم دوستای گلی که راهنماییم کردید خیلی ازتون ممنونم . فکرکنم مشکل ازویندوزم بود عوضش کردم بعدم طبق اموزش شما عمل کردم درست شد:w27:

[IMG]

[IMG]

[IMG]

بسیااااااااااااااااااار زیبااااااااااااا مرسی دوستی

همکلاسیم

ما چون دو دریچه روبروی هم آگاه زه هر بگو مگوی هم هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده عمر آینه ی بهشت،اما ... آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه اکنون دل من شکسته و خسته ست زیرا یکی از دریچه ها بسته ست نه مهر فسون،نه ماه جادو کرد نفرین به سفر،که هر چه کرد، او کرد

خواهش میکنم دوستی قابلی نداشت

گریه ......... وقتی گریه كردم گفتند بچه ای ! وقتی خندیدم گفتند دیونه ای! وقتی جدی بودم گفتند مغروری ! وقتی شوخی كردم گفتند سنگین باش! وقتی سنگین بودم گفتند افسرده ای! وقتی حرف زدم گفتند...

18 شدم مرسییییییییییییییی