نتایح جستجو

دلم گرفته استدلم گرفته است به ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست کشیده ی شب می کشم چراغ ها ی رابطه تاریکند چراغ ها ی رابطه تاریکند کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی ست فروغ

دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم

دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد سعادت با کسی باشد که از تنها بپرهیزد

نازنـــــينا ما به ناز تو جواني داده ايم ديگر اكنون با جوانان ناز كن با ما چرا

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنشها گر کند خار مغیلان عم مخور

تا کی می صبوح و شکرخواب بامداد هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر

دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

شب وصل است و طی شد نامه هجر سلام فیه حتی مطلع الفجر

در این زمانه بی های و هوی لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را به این جماعت ناباور زوال پرست؟!

دگر روز باز اتفاق اوفتاد که روزی رسان قوت روزش بداد

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام شمه ای از نفحات نفس یار بیار

ما را گلی از روی تو چیدن نگذارند چیدن چه خیال است که دیدن نگذارند

کاملا موافقم.من که به خاطر فرار از اسکیس قراره امسال واسه انرژی بخونم.هرچند خیلی سخته ولی هرچی باشه از اسکیس دادن بهتره حداقل آدم وقت میذاره یه چیزی یاد میگیره.بهتر از اینه که کلی وقت بذاری و بری کلاس نقاشی!!آخرشم بیان بر اساس سلیقه کارتو ارزیابی کنن و بعدشم که دیگه معلومه...:razz:

دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبم دوا کنند

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری وفای عهد من از خاطرت به در نرود

از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند