بوی انسان عزیز است که بر آتش دان
باز بالا شده دود دل مان امروزه
کوره ای گرم شده از عطش مام زمین
که زمانست به فکر کفنی هر روزه
باغ بی برگ همان یار که رخت اویزش
دار احساس غم آلود شب امروزه !
بانگ ما زمزمه ی مرگ همه دنیا شد
و کسی نیست که فریاد کند دریوزه :
دست بر دار از این در وطن خویش غریب
دست...