نتایح جستجو

زخمی که ماند بستر خالی ز همسرش هی داد میکشد امشب به دفترش

سلام چه شبای دل انگیزی !

سلام چه شبای دل انگیزی !

سلام چه شبای دل انگیزی !

کدوم یکیشون ؟

دل من از خودش دلش خون است ... نا امید و شکسته در فکر : "خود خوری در لبان قرمز تو .... خود زنی زیر تیغ ابروهات "

دل من غول در چراغ تو است..... زشت و بد طینت و سیاه شده و دلش لک زده که جفت شود... با پری های قصر جادوهات

دل من میرود به سربازی .... دل من تیر میکشد پشتش اسلحه میکشد به روی خودش... میچکد ماشه زیر انگشتش

مرا که خسته ز دوران شدم مرنجانم مرا که بی سرو سامان شدم مرنجانم

توی خیابان های بعد از ظهر باران داشت بغضی که توی سینه ام هر لحظه امکان داشت و سلام

بر پنجره ها نوشت باران فریاد از این نقاب داران

هر دو بر دار انا الحق شده ایم و خدا مثل طناب است بیا توبه کنیم

با خدا طرف شدن کار مشگلی ست زندگی بازی خدا و یک عروسک گلی ست "عرفان نظر آهاری"

سلام ...

وقتی کثافت داره زندگی رو میگیره فقط یه کار میشه کرد نزاریم کثافت زندگیمونو بگیره

در تنم ایستگاه متروکی ست که نگشته کسی به دنبالش سمت مقصد به راه می افتی ... توی آغوش این تن تب دار

وقتی نمی خواهیم می خواهند ما را انگار بر عکس است اصلا کار دنیا

دل واپست شدم ...چقدر دیر آمدی !؟ باور نمی کنی که دل من هزار راه .... بر گشت و مات توی دو چشمم نگاه کرد شرمنده اشتباه گرفتم .... اشتباه

فکر میکنید وقتی نوک قله موفقیت هستید دیگران چه فکر میکنند !؟ ( این هم گندی که بالا آمد )