نتایح جستجو

[IMG]

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند ان کار دیگر می کنند

[IMG] نماز روزه هاتون قبول

[IMG]

در دور خوبی تو بی قیمتند خوبان گل امدست و لابد رونق بشد گیارا

من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

یک نظر به دوستان کن که هزار بار از ان به که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از ان به که ببندی و نپایی

گر بر سر نفس خود امیری مردی ور بر دگران خرده نگیری مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده ای بگیری مردی

یکی را زنی صاحب جمال جوان درگذشت و مادر زن فرتوت بعلت کابين در خانه متمکن بماند و مرد از محاورت او بجان رنجيدی و از مجاورت او چاره نديدی تا گروهی آشنايان به پرسيدن آمدندش . يکی گفتا : چگونه ای در مفارقت يار عزيز ؟ گفت : ناديدن زن بر من چنان دشخوار نيست که ديدن مادر زن . گل به تاراج رفت و خار...

عدالت با علی در مکه متولد می شود با وی به اوج می رسد و افسوس که در محراب مسجد کوفه با علی می میرد........عدالت را با او دفن میکنند و از عدالت چیزی نمی ماند جز اسمی که بازیچه ی جباران پس از علی می شود.....

عدالت با علی در مکه متولد می شود با وی به اوج می رسد و افسوس که در محراب مسجد کوفه با علی می میرد........عدالت را با او دفن میکنند و از عدالت چیزی نمی ماند جز اسمی که بازیچه ی جباران پس از علی می شود.....

باور کن خودم هم چنان دلم پر بود که وقتی با دیدن پیامت یادم افتاد فردا چه روزیه اینا فی البداهه به ذهنم خورد در مورد ایشون......افسوس که بلایی به سرمون اوردن که روز میلاد حضرت علی من باید این چیزارو بنویسم

عدالت با علی در مکه متولد می شود با وی به اوج می رسد و افسوس که در محراب مسجد کوفه با علی می میرد........عدالت را با او دفن میکنند و از عدالت چیزی نمی ماند جز اسمی که بازیچه ی جباران پس از علی می شود.....

عدالت با علی در مکه متولد می شود با وی به اوج می رسد و افسوس که در محراب مسجد کوفه با علی می میرد........عدالت را با او دفن میکنند و از عدالت چیزی نمی ماند جز اسمی که بازیچه ی جباران پس از علی می شود.....

عدالت با علی در مکه متولد می شود با وی به اوج می رسد و افسوس که در محراب مسجد کوفه با علی می میرد........عدالت را با او دفن میکنند و از عدالت چیزی نمی ماند جز اسمی که بازیچه ی جباران پس از علی می شود.....

دعوتنامه فرستاده شد.

نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم

من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه

انان که خاک را به نظر کیمیا کنند ایا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند