نتایح جستجو

تو تنها يار من بودي وليكن صداي خاطراتت جانگداز است

در کوي نيک نامي ما را گذر ندادند گر تو نميپسندي تغيير كن قضا را

29 متاهل سعيدجان چقدر زود متاهل شدي :surprised:

ديده ها را به آب تر كردند مادر شاه را خبر كردند

اي دل از اين خيال سازي چند به خيالي خيال بازي چند

قربونت برم دوست عزيز :w27: بابا ماشين واسه زدنه درس واسه افتادن ديگه .... ;)

ممنون ازلطفت دوست خوبم چرا بابا خاطره هات خيلي باهال بود ;) حالت بيان چيه بابا؟ مگه مراسم خواستگاريه؟ :cool: دور هم جمع شديم داريم خاطره ميگيم ديگه :whistle: چه آدماي خوبي چند تا كفش خريدن؟ حالا خوش سليقه بودن يا نه؟ كفشا كه تنگ و گشاد نبود؟.............. شيرنيا چي خوش مزه بودن؟ ............

خاطره دوست خوبمون maxer راجه به آتيش منو ياد يه خاطره اي انداخت ... ترم دوم من به عنوان جهيزيه يه پتوي پلنگي بردم براي خودم ، اتفاقا" پتومم خيلي دوست داشتم ، ترم دوم اتاق ما يكي از پاتوقاي بر و بچ عمران شده بود كه هر كسيم ميومد توي اتاق بر حسب اتفاق با كفش و دمپايي ميومد تو . خلاصه زندگيمون شده...

بابا تو ديگه كي هستي؟ :D يه كلاسم واسه ما بزار ....

تو بيني رود را بر لب فغانهاست نداني كاين فغان از هجر درياست .

« زندگي » زيباست، كو چشمي كه « زيبائي » به بيند ؟ كو « دل آگاهي » كه در « هستي » دلارائي به بيند ؟ صبح آن « تاج طلا » را بر ستيغ كوه، يابد شب « گل الماس » را بر سقف مينائي به بيند ريخت ساقي باده هاي گونه گون در جام هستي غافل آنكو « سكر » را در باده پيمائي به بيند شكوه ها از بخت دارد « بي خدا...

رهسپار كوي دردم ، عاشقان كو آشنايي؟ در دلم شوري به پا شد ، كو نواي دلنوايي؟

نه نيروش در تن، نه در مغز، راي دو دستش گرفتم كه خيزد بپاي

ديشب آئينه رو به رويم گفت: كاي جوان ! فصل پيري تو رسيد از دل موي هاي شبرنگت تارهايي به رنگ صبح ، دميد

كي بوده جرات كرده به نازيلا كادو نده؟! بگو خودم ميام گوششو ميگيرم.... بچه بد اذيت كاري كه نيست حالا؟

ماششالا سرت شلوغه ها اي بابا ما كادوهامونو قبلا" گرفتيم

خوش به حال شوهرت.........

سلام چطوري؟ ممنون از لطفت [IMG] ايشالا كه روز خوبي بوده برات... چند تا كادو گرفتي حالا؟؟؟

البته اين تركها فقط از لحاظ ظاهري مشكل ايجاد ميكنند و خطري ندارند.

مرا لبخند اندوه است بر لبها تو كي همرنگ و همدرد مني اي باغ پائيزي ؟!