نتایح جستجو

تا نیست نگری ره هستت ندهند وین مرتبه با همت پستت ندهند

تو را که هر چه مراد است در جهان داری چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

تكه ناني دارم ، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي. مادري دارم ، بهتر از برگ درخت. دوستاني ، بهتر از آب روان.

در غم ما روزها بیگاه شد روزها با سوزها همراه شد

دیری ست که دلدار پیامی نفرستاد ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

می روی و گریه می اید مرا ساعتی بنشین که باران بگذرد

می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم...... راه می بینم در ظلمت من پر از ...<فانوسم>

دردی ست غیر مردن کان را دوا نباشد پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن

ديري است، كه خويش را رنجانده ايم، و روزن آشتي بسته است . مرا بدان سو بر، به صخره برتر من رسان، كه جدا مانده ام.

مردم بالا دست ، چه صفايي دارند! چشمه هاشان جوشان ، گاوهاشان شير افشان باد من نديدم دهشان بي گمان پاي چپرهاشان جا پاي خداست

نه مرا حسرت به رگ ها مي دوانيد آرزويي خوش نه خيال رفته ها مي داد آزارم.

در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند که به یک شعله به یک خواب لطیف

اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست منزل ان مه عاشق كش عيار كجاست.

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی اب است

دور خواهم شد از این خاک غریب ..که در ان هیچ کس نیست که در بیشه ی عشق قهرمانان را بیدار کند..........

تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم حاصلم دوش بجز ناله شبگیر نبود

دردم از یاراست و درمان نیزهم دل فدای او شد و جان نیزهم

:smile:مرسی که گفتین .........ببخشید اشتباه شد دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود واین راز سر به مهر به عالم سمر شود