اگه قرار بود هرکسی بزرگترین غمش رو برداره و ببره تحویل بده،
با دیدن غمهای دیگران آهسته غمش رو در جیبش میگذاشت و
به خونه بر می گشت ...
این دنیا همش درده...
آخه موندم چطور روش می شه و هنوز سر پاست؟
خدايا!
من دلم قرصه!
كسي غير از تو با من نيست
خيالت از زمين راحت، كه حتي روز روشن نيست
كسي اينجا نميبينه، كه دنيا زير چشماته
يه عمره يادمون رفته، زمين دار مكافاته
فراموشم شده گاهي، كه اين پايين چه ها كردم
كه روزي بايد از اينجا، بازم پيش تو برگردم
خدايا وقت برگشتن، يه كم با من مدارا كن...
نامه می نویسم برای خدا
نمی رسد نمی دانم چرا ؟؟
خــــــــــــدایا !!
گفتند که تو نامه نا گشوده خوانی !!
گفتند که درد هر درمانده می دانی !!
... ... .... پس چرا نا مه ام نمی خوانی ؟؟
مگر جوابش را نمی دانی ؟؟!!!!
خــــــــــــدایا !!
می دانی با نخواندن نامه ام ، مرا از خود می رانی ؟؟...
از جُـــداییمان بَرای هرکَـــــــسی که گُفتَم ....
حقّ را به مَــن داد !
امّا ....
اینها نِمی داننــــد من حقّ را نِمیخواهَــم ،
حقّ کِه بَرای مَـــن
" تــــــــو"
نِمی شَـوَد ...
بی تردید : بی گمان
بی تردید : بی گمان
بی توجه : بی پروا
بی جرات : بزدل
بی جواب : بی پاسخ
بی حد و حصر : بی اندازه
بی حساب : بیشمار
بی حواس : پریشان
بی حوصلگی : بی تابی
بی حوصله : بی تاب
بی خبر : سرزده - ناآگاه
بی خبر : ناآگاه
بی خبری : ناآگاهی...
با اصل و نسب : با ریشه
با تشکر : با سپاس
با تقوی : پرهیزگار
با تمام : با همه
با عقاید مختلف : با باورهای گوناگون
با قابلیت : با توانایی
با لیاقتی : شایستگی
باجناق : همریش
بارز : آشکار - پدیدار
باطل : نادرست - تباه
باطنی : درونی
باعث : مایه
باعث...
تویی که کوله بارتُ میبندیُ میخوای بریـــ
یه روز پشیمون میشیُ میفهمی که مقصریـ
من دیگه طاقت ندارَم ببینمت با اینُ اون
آخه عاااشِقِ تو بودَم نرو با من بمونـ