یادت هست؟!
جــناق می شکــستیم می گــفتیم:
"یــادم تــــو را فرامــــوش " ...
ولی امـــــــروز، تمــام استخوانهــ ـــایم شکـــــسته ...
باز هــم تو را فراموش نکردم!!
[IMG]
حسرت یعنی رو به رویم نشسته ای
و باز خیســـــی چشمـــانم را
آن دستمال خشک بی احساس پاک کند
حسرت یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد
اما نتوانم از دلتنگی به آن پناه ببرم
حسرت یعنی تـــو که در عین بودنت
داشتنت را آرزو می کنم...
اندوه که از حد بگذرد،
جایش را می*دهد به یک بی**اعتنایی مزمن...
دیگر مهم نیست، بودن یا نبودن؛
دوست داشتن یا نداشتن؛
آنچه اهمیت دارد کشداری رخوتناک حسی است
که دیگر تو را به واکنش نمی*کشاند...
و در آن لحظه در سکوت فقط
نگاه می*کنی و نگاه می*کنی و نگاه !!..
[IMG]
رنگی به رنگ من
کوتاه و بی صدا
کنجی نشسته بود
از کوچه باغ من تا بیکران او
راهی نرفته بود...
بعد از سکوت ما فریادی کشید
گویی که رنگ من رنگش پریده بود
دنبـــال بهانه نباش محبوب من ...!!
*چشــم که گذاشتــــم *
بــــــــرو ...!!
و هــر وقـت خواستـی برگــــرد...!!
مــن تا بی نهایــــــــــت...!!
شمـــــردن را به لطف نبودنت خوب بلـــدم...!!
فریــادهــا مرده اند ،
سكـــوت جــــاریست ،
تنهــــایی حاكم ســرزمین بی كسی است ،
میگویند خـــــدا تنهــــاست ،
ما كه خــــــدا نیستیم پس چـــــرا از همه تنهاتریم
[IMG]
عاشق که می شوی،
در هنگـامـه ی اشتیاق و التهاب و بیقراری،
دیــدار ِ" یــار " سـرخ و زرد و گلگونـت می کند ؛
درست همانند رنگهای پاییـز . ...
می دانی ! پـایـیــز نیز بـهـاری است که عـاشـق شده است
[IMG]
همین که هستی
همین که لابلای کلماتم نفس می کشی
راه می روی
در آغوشم می گیری
همین که پناه واژه هایم شده ای
همین که سایه ات هست
همین که کلماتم از بی " تو " ماندن بی کس نشده اند
کافی*ست برای یک عمر آرامش!
باش!
حتی همین قدر دور
حتی همین قدر دست نیافتنی!!
[IMG]