نتایح جستجو

نمــ ـے دآنــ ـم چــ ـرآ چــ ـشمهآیــم ... گــ ـآهـ ـے بـ ـی اخـتـ ـیآر خــ ـ ـ ـیس مـ ـے شــ ـوند ! میگـــ ـویـ ـند حسـآسیــت فصلــ ـیست ! آرے ! مـ ـن بـ ـه فصــل فصــل ایـــ ـن دنیـ ـآے بـ ـے تـ ـو حسـ ـآسـ ـم ..

ای کاش نقاش چیره دستی بودم تا لحظات با تو بودن را در تابلویی می کشیدم و به هنگام دلتنگی به آن می نگریستم . ای کاش شاعر بودم تا لحظات خوب با تو بودن را در شعری می گنجاندم و به هنگام دلتنگی آن را می خواندم . ولی حال که هیچ یک از اینها نیستم فقط میتوانم بگویم : دوستت دارم... [IMG]

چرا ز هم بگريزيم ، راهمان که يکي است سکوتمان،غممان،اشک وآهمان که يکي است چرا زهم بگريزيم؟ دست کم يک عمر مسير ميکده وخانقاهمان که يکي است تو گر سپيدي روزي ومن سياهي شب هنوز گردش خورشيد وماهمان که يکي است تو از سلاله ليلي من از تبار جنون اگر نه مثل هميم اشتباهمان که يکي است من وتو...

می نويسم از قلب مهربانت از آن احساس پاکتمی نويسم از چشمان زيبايت از نگاه پر از عشقتبا صداقت می نويسم نخستين عشقم تويی و با يک دلی می نويسم که با توتا آخرين لحظه خواهم ماندبا چشمان خيس می نويسم که خيلي مهرت در دلم نشسته و با بغض می نويسمکه مرا تنها نگذار عزيزممی نويسم از آن حرفهاي شيرينت و آن...

خدایا... ما را ببخش,به خاطر همه ی درهایی که زدیم و هیچ کدام خانه ی تو نبود...! __________________

خدایا... این سرنوشتی که واسم بافتی... قسمت یقش یه کم تنگه... دارم خفه میشم.

خدایــــــــــــــــــــا ... دستم به آسمان نمیرسد.. اما تو که دستت به زمین میرسد... بلــــــــــــــندم کن....

خدایا.. مگر از رگ گردن تا من.. چقدر فاصله است.. که انقدر از من.. دور شده ای؟..

دفتری بود که گاهی من و تو می نوشتیم در آن از غم و شادی و رویاهامان از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم من نوشتم از تو: که اگر با تو قرارم باشد تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد که اگر دل به دلم بسپاری و اگر همسفر من گردی من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شب رفتنت شب رفتنت عزیزم,هرگز از یادم نمیره واسه هرکسی که میگم قصه شو , آتیش میگیره دل من یه دریا خون بود ,چشم تو یه دنیا تردید آخرین لحظه نگاهت غصه داشت باز ولی خندید شب رفتنت یه ماهی توی خشکی رفت و جون داد زلزله خیلی دلارو اون شب از غصه تکون داد غما اون شب شیشه های خونه رو زدن شکستن پا...

تو را دوست دارم در این باران می*خواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی من عبور کنم سلام کنم لبخند تو را در باران می*خواستم می*خواهم تمام لغاتی را که می دانم برای تو به دریا بریزم دوباره متولد شوم دنیا را ببینم رنگ کاج را ندانم نامم را فراموش کنم دوباره در آینه نگاه کنم ندانم پیراهن دارم کلمات...

آهنگ زیبا و آروم و استثائــــی "بی خوابی" . مجید یحیایــــــــــــی شده هی بخوای بخوابی تاپ تاپه قلبت نزاره فکر کنی خدایا اونم خوابیده یا که بیداره شده بی خوابی بگیره صد هزار نقشه بچینی دنبال بهونه باشی که اونو فردا ببینی شده شب که سر میزاری آرزو کنی بمیری دم دم های صبح که میشه...

می نويسم از قلب مهربانت از آن احساس پاکتمی نويسم از چشمان زيبايت از نگاه پر از عشقتبا صداقت می نويسم نخستين عشقم تويی و با يک دلی می نويسم که با توتا آخرين لحظه خواهم ماندبا چشمان خيس می نويسم که خيلي مهرت در دلم نشسته و با بغض می نويسمکه مرا تنها نگذار عزيزممی نويسم از آن حرفهاي شيرينت و آن...

تو را دوست دارم وقتي ميان غم گم ميشوم٬ و در آغوش تو پيدا ميشوم..تو را دوست دارم وقتي ميان دلتنگي ها در ميان چشمان تو پيدا ميشوم.. تو را دوست دارم آن زمان كه با صداي قلبت از خواب بيدار ميشوم..تو را دوست دارم...

من دیـــــــــــوانه نیستم من فقط یک جــــــور خـــــــــــــــاص که دیگـــــران نمی توانند تـــــــو را دوست دارم .. ♥

به من تكيه كن! من تمام هستي ام را دامني مي كنم تا تو سرت را در آن بنهي تمام روحم را آغوشي مي سازم تا تو در آن از هراس بياسايي تمام نيرويي را كه در دوست داشتن دارم٬ دستي مي كنم تا چهره و گيسوي تو را نوازش كند تمام بودن خود را زانويي مي كنم تا بر آن به خواب روي خود را٬ تمام خود را به تو...

سرسري رد شو و زندگي کن دقت ..... "دق َ ت "مي دهد... !

نویسنده