نتایح جستجو

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خدایا جوهر خودکارم تمام شد و دستانم درد گرفت فکر نمیکنی کمی امتحانت طولانی شده باشد؟ دیگر توانش را ندارم...!

بازی یه طرفش برد یه طرفش باخت اما نمی دونم وقتی بازندگی بازی می کنی چرا نه می بری نه می بازی

هنوز بوی عاشقی می دهم

کوک کن، ساز سر انگشتانت را بر تنم ضرب بگیر تا برقصم از عشق . کوک کن ساز نگاه گرمت کوک کن ساز همه ی اندامت تا برقص آیم من من و حسم،من و جسمم من و تو . من که مستم ز می آغوشت و چه داغ میزنم بوسه به ساز تن خوش آهنگت . تو خودت آهنگی همه شوری و نوا همه رقصی و سرور که من از صبح ازل در هوای تو...

ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ... ﺍﻣﺮﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﺑﻮﺩ .. ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺗﻮ،ﺑﻪ ﮐﺮﻡ ﺗﻮ .... ﺣﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﯾﮏ ﺩﻡ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﻮﺩ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﺷﮑﺮ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ..

گـاهــی فـقــط بـایـد لـبـخند بـزنـی و رد شوی ... بگذار فـکــر کـنــند نفهمیدی ... [IMG]

روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است. شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد. شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است. شاگرد گفت که سالهای متمادی عشق...

آنگاه که خداوند جهان را، خورشيد را و ماه و ستارگان را، تپه ها را و کوهها را، جنگل ها را و سر انجام مرد را آفريد به آفرينش زن پرداخت. پروردگار گرامي ما، پيچش پيچکها، لرزش و جنبش علفها، سستي ني ها، نازکي و لطافت گلها، سبکي برگها، تندي نگاه آهوان، روشني پرتو خورشيد، اشک ابر هاي تيره، ناپايداري باد،...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

[IMG]

لبهای ترانه داغ از بوسه ی توست گل واژه ی عشق در گل خنده ی توست لبهای تو بوسیدنی و شیرین اند هیهات که دل بر کنم از بوسه ی تو آغوش تو گرم و خواستنی است ای گل من آغوش گشا که جان دهم در بر تو

من به قر بان نگاه مست تو بوسه گاه لحظه هایم ،دست تو ای غریب جاده های سرد من ساکن پس کو چه های درد من محو احسا س قشنگت ،مانده ام واژه ها از چشم مستت، خوانده ام با نگاه تو چراغان ،گشته ام همچو چشمت، نورباران گشته ام همدم شبهای تنها یی شدم مثل شبهای تو یلدایی شدم ای سر انجام تمام هستی...

جام دریا از شرابِ بوسه ی خورشید لبریز است... جنگلِ شب تا سحر تن شسته در باران... خیال انگیز! ما ، به قدرِ جامِ چشمان خود، از افسون این خمخانه سرمستیم... در من این احساس: مهر می ورزیم، پس هستیم!

دل من میل تو دارد,چه بجوئی چه نجوئی دیده ام جای تو باشد , چه بمانی چه نمانی من که بیمار تو هستم, چه بپرسی ,چه نپرسی جان به راه تو سپارم , چه ندانی چه بدانی می توانی به همه عمر دلم را بفریبی , ور بکوشی ز دل من بگریزی , نتوانی دل من سوی تو آید , بزنی یا بپذیری بوسه ات جان بفزاید , بدهی یا...

غـــــــَـــم که نوشتـن نـَدارد نفـوذ مـی کنـد .. در استخـوان هایـت .. جاسـوس می شـود در قلبـَت ... آرام آرام از چشــم هایـَت می ریـزد بیـرون ...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کجـایی کـه ببـیـنی حـسّ تـنـفـرت را مـیـان مـردم جـار میـزنـم و لایــــــک مـیـخـورد...؟!!

آی فرهاد.... کوه کندن را بیخیال شو برگرد بدبخت... این شبها شیرینت با مجنون هم خانه شده است.