نتایح جستجو

  1. mani24

    ثانیه های خاکستری...

    مشق دلتنگی وقتی دلم هوای دلتنگی می کند خواب هیچ شقایقی را پرپر نمی کنم و برای هیچ پروانه ی عاشقی شمع نمی سوزانم... تنها کمی حوصله می خواهد تا باران بگیرد و باغچه به سکوت درختان پایان دهد آن وقت تکیه می کنم روی شانه های چمن و در سکوت پرنده های عاشق شعر می خوانم...
  2. mani24

    [IMG] بهتون تبریک می گم

    [IMG] بهتون تبریک می گم
  3. mani24

    مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد

    آه اگر راهی به دریاییم بود از فرو رفتن چه پرواییم بود گر به مردابی ز جریان ماند آب از سکون خویش نقصان یابد آب جانش اقلیم تباهی ها شود ژرفنایش گور ماهی ها شود آهوان ای آهوان دشتها گاه اگر در معبر گلگشت ها جویباری یافتید آوازخوان رو به استغنای دریا ها روان جاری از ابریشم جریان خویش خفته...
  4. mani24

    [IMG]

    [IMG]
  5. mani24

    مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد

    از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی دست مرا که ساقه سبز نوازش است با بر گ های مرده هم آغوش میکنی گمراه تر از روح شرابی و دیده را در شعله می نشانی و مدهوش میکنی ای ماهی طلایی مرداب خون من خوش باد مستیت که مرا نوش میکنی تو دره بنفش غروبی که روز را بر سینه می فشاری و خاموش میکنی در سایه ها فروغ...
  6. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    بیت المقدس عملیات بیت المقدس 7 در پیش بود. ضرب الاجل اعلام کردند برای جبهه نیرو می خواهند. معمولاً در چنین شرایطی که فرصت به اندازه کافی نبود بچه ها را با هواپیما به جبهه می بردند. سریع ثبت نام کردیم و با هواپیما اعزام شدیم. حقیقتاً خیلی خوش گذشت، قابل قیاس با قطار و ماشین نبود. رسیدم آنجا...
  7. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    حاجی خشونت سرم را دزدیدم و زدم به چاک محبّت. لنگه پوتین ویژی کرد و از بغل گوشم رد شد. خوب از تیررسش دور شدم، برگشتم و رو به حاج آقا محمدی گفتم: «من نوکرتم حاجی. والله قد سر به سر گذاشتن ندارم. با دوستم...» که ناغافل خم شد و تکه سنگی برداشت و انگار که «رمی جمرات» کند، شوت کرد طرفم. تکه سنگ...
  8. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    آهنش را برادرا مي ريزند برادر رزمنده اي داشتيم،‌ مشغول خانه سازي بود. آخر هم نفهميدم ساختمانش تمام شده يا نه! جبهه كه بوديم، چند وقت يكبار مرخصي مي گرفت و مي رفت چند عدد آجر روي هم مي گذاشت و مي آمد. از پيشرفت كارش كه مي پرسيدم تعريفي نداشت. هميشه يك پاي كارش لنگ بود. هر چه تهيه مي كرد،...
  9. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    پزشك همراه: ناز و غمزه امدادگر جماعت هم دیدنی بود و كشیدنی. اما به قول خودشان پزشك نه امدادگر!‌ چقدر ما بسیجیها مهم بودیم كه شبهای عملیات پزشك همراه داشتیم!‌ چه اندازه هم این دكترها نگران حال ما بودند! آنها می گفتند: نترسید بروید جلو ما پشت سرتان هستیم فقط سعی كنید تیر و تركش را از جایی...
  10. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    جلد کمپوتها نوبت به همرزم بسیجی ما رسید، خبرنگار میکروفن را گرفت جلو دهانش و گفت: خودتان را معرفی کنید و اگر خاطره ای، پیامی، حرفی دارید بفرمایید. او بدون مقدمه صدایش را بلند کرد و گفت: شما را به خدا بگویید این کاغذ دور کمپوتها را از قوطی جدا نکنند، اخر ما نباید بدانیم چه می خوریم؟ آلبالو می...
  11. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    آخ سوختم در ميدان مين مشغول پاكسازي بوديم، عراقيها متوجه شدند و منطقه را به خمپاره بستند‌، حالا نزن كي بزن،‌ همه پراكنده شدند. يكي از بچه ها ظاهراً از ناحيه پا زخمي شده بود،‌ شروع كرد به آه و ناله كردن: آخ سوختم، به دادم برسيد، مردم،‌ يكي بيايد مرا بردارد. بی فایده بود هیچ کس نزدیک نرفت، پیش...
  12. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    عجب گلی حدس زدم كه باید ریگی به كفشش باشد.همه مات و مبهوت چشم به دهان راوی دوخته بودیم،از جبهه می گفت:از شبها و روز های اوایل جنگ و از خود گذشتگی دوستانش و عسر و حرج خاص آن شرایط. هر از گاهی حرف كه به نقطه حساسش می رسید با قیافه ای ساده لوحانه و مثلا از باب تعجب و شگفت زدگی می گفت:عجب،عجب...
  13. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    ابوجاسم مرخصی است در نقطه ای به عراقیها فوق العاده نزدیک بودیم. مثل همسایه دیوار به دیوار! واقعاً از حال و احوال یکدیگر خبر داشتیم به نحوی که با چشم غیر مسلح می توانستیم تمام حرکات هم را زیر نظر بگیریم. البته بنا به دلایلی اجازه شلیک و برخورد به ما نداده بودند. همچنین به آنها. وقتی سر و صدایی...
  14. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    آب آلوده ماسک و سایر وسایل آموزش را آماده کردند. بحث بمبهای شیمیایی بود. کنایه سرعت منطقه را آلوده می کند و باعث کشتار جمعی می شود. مربی توضیح می داد که روی بلندی بروید، پارچه خیس جلو بینی بگیرید. آتش روشن کنید و از این قبیل تذکرات. بعد اضافه کرد: به هیچ وجه از آبهای آشامیدنی آلوده و سمی...
  15. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    عجّلوا بالصلوة مثل اینكه شش ماهه دنیا آمده بود.حرف می زد با عجله، غذا می خورد با عجله، راه می رفت می خواست بدود و نماز میخواند به همین ترتیب. امام جماعت ما بود. اذان، اقامه را كه می گفتند با عجلوا بالصلوة دوم قامت بسته بود. قبل از اینكه تكبیر بگوید سرش را بر می گرداند رو به نمازگزاران و می...
  16. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    Thomas Edison I will not say I failed 1000 times, I will say that I discovered there are 1000 ways that can cause failure. توماس ادیسون من نمی‌گویم که ١٠٠٠ شکست خورده‌ام. من می‌گویم فهمیده‌ام ١٠٠٠ راه وجود دارد که می‌تواند باعث شکست شود. Leo Tolstoy Everyone thinks of changing the...
  17. mani24

    با یه صلوات حاضری بزنید به هر نيتي(شفاي مريضان،سلامتي پدرومادرو...)

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  18. mani24

    مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد

    من شناور در شط انديشه هاي خويش مي خزيدم در دل امواج سرگردان مي گسستم بند ظلمت را ز پاي خويش عاقبت روزي ز خود آرام پرسيدم چيستم من؟ از کجا آغاز مي يابم ؟ گر سرا پا نور گرم زندگي هستم از کدامين آسمان راز مي تابم
  19. mani24

    ثانیه های خاکستری...

    عاشقانه میخوانم تو را ........در فاصله چشم دوخته ام به انتظار شب ..... ستارگان منتظرند .......میخواهند اواز دلشان را که پر ترانه است از اسمانشان ببارند ..... تو نیز ستاره ات را بخوان.....
  20. mani24

    مرا نگاه کن . در فراسوی شب ........ انجا که ستاره ها .......تمامیت خود را به مخاطبشان هدیه...

    مرا نگاه کن . در فراسوی شب ........ انجا که ستاره ها .......تمامیت خود را به مخاطبشان هدیه میدهند ..... من نیز در اعماق شب ........تو را در اغوش می گیرم و عاشقانه هایم رابرایت باز می گویم ..... [IMG]
بالا