نتایح جستجو

  1. nazanin jamshidi

    ** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

    سایه زیبای من! دلم بی تاب است... نو کجایی که عطر احساست هنوزم که هنوز است بر تار و پود تالار ادبیات جاری است... برگرد... بی تو ماندن را تاب ندارم... تو جان من بودی و من بی تو دیگر زنده نیستم... برگرد تا من هم به زندگی برگردم... من و تو یک روح هستیم در دو بدن به عبارت ساده تر یک نفر...
  2. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    شاهزاده من! قلبم را به تو بخشیدم و در آرزوی تو عمری زیستم... از همه دلخوشیهای دنیا گذشتم تا به مامن آغوش تو رسیدم... عشق من! من مظهر نازم... اما در مقابل چشمان تو نیازمند ترینم! تو در در لحظه لحظه زندگی من حضور داری... تو عاشقانه ترین اعجازی! هر شب در وصف تو چند خطی می نویسم... به...
  3. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    همنفس نازنین بند بند وجودم را به ضریح پاك و مقدس چشمان تو گره زده ام تا بدانی در انتظار اعجاز نگاه تو هستم و لب تشنه بوسه هاي تو...
  4. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نگارم! به اعتماد مردانه ایستادن تو... زنانه عشق ورزیدن من... شبی مهتابی خواهم آمد... و آسمان زندگی ات را ستاره باران خواهم کرد... شبی از جنس نور و زیبایی. من و تو از تبار بارانیم و رها تر از نسیم!! من هر نفس در میان اندیشه هاي ابریشمی ام در پی تو هستم... در پی بهانه اي براي نفس کشیدن...
  5. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    با بند بند وجودم به آسمانی دخیل می بندم که یک آسمان معمولی نیست... سجده گاه هفت آسمان دیگر است! در این آسمان فرشتگان چون کبوتران هستند و سفیران خیر و نیکی... فرمانروایش غریب است و به خوبی معنای غربت غریبان را درک می کند... ظامن خوشبختی همه... حتی آن آهوی گریزپا می شود... برایش گنهکار و...
  6. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم... آن هنگام که براي نخستین بار ترنم مردانه ات را شنیدم... احساس پاك و عاشقانه ات را ستودم... در آرزوي تملک تو, رویاهایم را به کابوس تنهایی پیوند زدم... و اندیشه هاي ابریشمی ام را جانی تازه بخشیدم... پس با خود عهد بستم که جز به چشمان تو, به چشمان دیگري ننگرم... جز دستان تو, دستان...
  7. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم! در هر کوی و برزن, ترنم دلنواز باران, نبض حیات را می نوازد... باران شورانگیز, بر سر و روی کوچه ها بوسه میزند... و شیمیم نفسهای عشاق, با نوای دلاویز آسمان, در هم می آمیزد... محفلی رویایی ترتیب می دهد...و هم آغوشیمان را جشن می گیرد... تو مرا در حصار دستانت می فشاری... و با بوسه...
  8. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نگارم... مرا از خنده هایت دور نریز... به شعله های هم آغوشی ام نفس بده... پیراهنی از یاس بر تنم کن... تاجی از خورشید بر سرم بذار... و تختی از نور مهیا کن... به نسیم بگو پرده ها را بکشد... باید به بهشت برویم... ماه در باغش برایمان جشن گرفته... صدای کل زدن فرشتگان را می شنوی؟...
  9. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم! مي خواهم تصويري باشم که زمانيکه چشم بر هم مي نهي،مي بيني مي خواهم نوازشي باشم که هر شب بدان نياز داري مي خواهم، خيال تو باشم و حقيقت تو باشم و همه چيز بين ما بماند از تو مي خواهم،نيازمندم باشي همچو هوايي که تنفس مي کني مي خواهم، مرا احساس کني در هر چيزي مي خواهم ، مرا ببيني در تمام...
  10. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    تگارم روي نیمکت نشسته ام...به قطرات با سخاوت باران,که با بوسه هاي عاشقانه خود, زمین را شرمگین می کند,خیره می شوم... بی اختیار لبخندي بر لب می نشانم و چشمانم را به استخر می سپارم... مستانه به مروارید هاي باران که با شیطنت خودرا در آغوش آب می اندازند و تعادل فواره ها را بهم می زنند و...
  11. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    روز بارانی! روز بارانی! نگارم! امروز هوا ابري و مه آلوده...آسمان دلش گرفته... سرش را روي شانه هاي نحیف ابرگذاشته و نم نم اشک می ریزه... اي کاش! می توانستم با دستان ظریفم اشک هاي آسمان را بزدایم و اورا به صبر دعوت کنم... زیرا آسمان در نبود تو, همیشه از من حمایت...
  12. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    آرام باش خانمم... میلاد با سعادت امام رضاست... مطمئنم بهترینها در تقدیرت رقم خورده در این ایام کرامت و فرخنده خدا نزدیک است... شاید اعجازی در راه باشد... صبور باش
  13. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    به سفارش دوست عزیزم"مرجان" به سفارش دوست عزیزم"مرجان" از تو دلگیرم! مرا در آغوش بکش... می خواهم از خودت به تو گله کنم! می خواهم با حلقه ای از اشک در چشمان زیبای تو خیره شوم و بگویم... زندگی من... مگر نگفتی تنها خیانت است که موجب جدایی می شود... من که به تو خیانت نکرده ام... من که به...
  14. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه نا پیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست فروغ فرخزاد
  15. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نگارم از کدوم خاطره برگشتی به من؟ که دوباره از تــــــــو رویایی شدم همه ی دنیا نمیدیدن من و من کنار تــــــــو تماشایی شدم از کدوم پنچره می تابی به شب؟! که شبونه با تــــــــو خلوت می کنم من خدارو هرشب این ثانیه ها به تماشای تــــــــو دعوت می...
  16. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    برای تو می نویسم آری برای تو! که تنها تکیه گاه ,مونس,همدم و نگار نازنینی! برای تو که من را به آرزوهایت ترجیح می دهی و با دنیا معاوضه نمی کنی... برای تو که هنوز هم در انتظار عطر خوش دیدارت هستم... در انتظار مردی پاک, مهربان, با احساس که لایق یک عشق پاک و صادقانه است... دوستت دارم و...
  17. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نگارم! سرم را روی پاهایت بگذار و با عاشقانه ترین بوسه ات موهایم را تزیین کن سپس در گوشم از مکنونات دلت سخن بگو سخن بگو تکیه گاهم تا به دنیا ثابت کنم آن هنگام در آغوش تو ام خوشبخت ترینم
  18. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    شاهزاده من, یاری ام کن می خواهم ترفندی را اتخاذ کنم تا ابد ستاره نگاهم ... در آغوش آسمان مخملی چشمان تو بدرخشد... می خواهم از تبلور نور محبتی که بر جسم بی جانم ساطع می شود ... آرام گیرم...
  19. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نگارم خورشید تن طلایی معشوقش را...جاده سبز را... در آغوش دارد ... و من تورا... هر دو مستانه، همچون پیچکی به دور نگار خود پیچیده ایم... دلمان رهن عشق است ونگاهمان کتیبه احساسی، از جنس نوازش... از سکوتی پر از خواهش... نگاهم را بخوان... احساسم را بدان... این منم که در آغوش...
  20. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم خاطرم نیست تو از بارانی یا که از نسل نسیمی.... هر چه هستی گذرا نیست هوایت... فقط آهسته بگو با من می مانی:gol:
بالا