نتایح جستجو

  1. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نگارم! در این محفل خاص و رویایی... تورا به سرزمین قلبم فرا می خوانم... آنجا که عشق, تنها کلام زندگی است... و شمیم احساس, زینت بخش لحظات ناب هم آغوشی... نازنین فاطمه جمشیدی
  2. nazanin jamshidi

    [IMG]

    [IMG]
  3. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم! به موهای زیبایت که چنگ می اندازم... دستانم قفل می شود, صورتم رنگ می بازد... ماهی قرمز قلبم بی تابی می کند و آرامش برکه وجودم را برهم می زند! عاشق می شوم... لیلی می شوم... در پیچ و تاب موهایت مجنون می شوم! تو عاشقانه می چرخی و من به دور تو طواف می شوم! با پریشانی موهایت پریشان می...
  4. nazanin jamshidi

    لمس نگاهت لکنت میاندازد بر زبانم... دردت به جا... دردت به جا... دردبه به جانم... دوستت دارم...

    لمس نگاهت لکنت میاندازد بر زبانم... دردت به جا... دردت به جا... دردبه به جانم... دوستت دارم آرام جانم... در آور است دوری از نگاهت خوب است حالم در کنارت آسمانم الماس های خنده ات را میشمارم... خورشید های دستانت را میاکانم و تا پاسی ار شب عاشقی می پرورانم...
  5. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم دلتنگ که می شوم بی قرار نر از همیشه ... تو را در خود می کاوم... به آغوش باران پناه می آورم... دلم کوچ می کند به مکانی که تو هستی .... تورا درقلبم می یابم... سکوت می کنم... با چشمانم تورا می خوانم... با نگاهم تورا می نویسم... عطر حضورت بر خاطراتم می نشیند...
  6. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    شاهزاده من! قلبم را به تو بخشیدم و در آرزوی تو عمری زیستم... از همه دلخوشیهای دنیا گذشتم تا به مامن آغوش تو رسیدم... عشق من! من مظهر نازم... اما در مقابل چشمان تو نیازمند ترینم! تو در در لحظه لحظه زندگی من حضور داری... تو عاشقانه ترین اعجازی! هر شب در وصف تو چند خطی می نویسم... به...
  7. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    رویای شب فرا رسیده است... بستری از آرامش... از امنیت... مرا در بر می گیرد... به منتهای آرزوی خود رسیده ام... مستانه نگاه تورا می کاوم... غزل سرایی چشمان تورا می خواهم... در این سکوت راز آلود زبان نگاه، گویای همه چیز است... نگار من، اشتیاق نگاهم را بخوان... ترنم احساسم را بدان...
  8. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نگارم! عمری است خلوت نشین خاطرات تو شده ام.. و در کوچه پس کوچه های خیال, به دنبال سایه ی تو می گردم... غافل از اینکه تو خود, نور شده ای و من تنها تر از همیشه اشک را در دیده گانم... آه را در قفس سینه ام... حبس کرده ام و به تو می اندیشم...
  9. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    باز هم عطر حضورت به مشامم رسید! قاصدکهای بی قرار هم آغوشی به دیدارم آمدند... و من به سرزمین آغوشت کوچ کرده ام! می دانی، محبت حس غریبی است که معاشقه تورا به من مژده می دهد. حال که پیچک عشق در وجودم محصور شده... می خواهم باتو یکی شوم و از لابه لای احساسم، کتیبه مهر را بخوانم...
  10. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    تو...آنقدر بی همتایی... که بایک نگاه عاشقت شدم... عطر نفسهایت را با تمام وجودم احساس کردم و به قلب وفادارت نبعید شدم... آنقدر صداقت و روراستی در کلامت است که باور کردم انسان نیستی...فرشته ای...!!! تو محبت را براي هوسرانان معنا کردي و نشان دادی که چقدر به عشقمان وفاداري... یک...
  11. nazanin jamshidi

    سیگــآر

    هرزه می نامی...!! .. دختری را... .. که تار مویی بیرون روسری دارد...!! ... .. یا سیگاری به دست...!! .. یا دست عاشقی در دست...!!.. ولی من... .. هرزه تو را می خوانم...!! .. که هر سخن بی اساسی... .. با ذهن ات همبستر می شود...!! .. و افکاری این چنین... .. حرام زاده... .. در دامنت...
  12. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    باز هم بستری از امنیت مرا فرامی خواند... تن ظریفم را به آغوش تو می سپارم... روح لطیفم را به آرامش... دستانم را در دستانت قفل می کنم تا سمفونی صدایت گوشم را بنوازد و به دیدار فرشته خواب روم... براستی که هیچ کجا آرام تر از آغوش تو نیستم! آغوش تو، هستی بارانی ام را به بوسه ای می بخشد... و...
  13. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نگارم! لمس نگاهت را گلبرگ های عشق،نجوای آرامش سر می دهند... شبنم های لبخند را فرا می خوانند... و با عطر حضورت، خوشبختی را به دنیا می آورند... مرا بی نیاز می کنند...
  14. nazanin jamshidi

    http://www.www.www.iran-eng.ir/converse.php?u=564608&u2=154984&page=2

    http://www.www.www.iran-eng.ir/converse.php?u=564608&u2=154984&page=2
  15. nazanin jamshidi

    [IMG]

    [IMG]
  16. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    دلم کمی مهر می خواهد اندکی باران و تو نگارم! مرا در میان زمین و آسمان، درآغوشت برقصانی و با عطر بوسه هایت، زیباترین چتر را بگسترانی دیگر هیچ...
  17. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم! بگذار امشب در حصار دستان تو، مهتاب را به سپیده صبح پیوند زنم معاشقه صادقانه ات را نمی خواهم... نوازش های بی کرانت را نمی خواهم... عطر حضورت به تنهایی اتمام حجتی است بر التیام زخم کهنه قلبم! مرا در آغوش بکش... تاب بی تو ماندن را ندارم..... مرا در آغوش بکش تاب بی تو ماندن...
  18. nazanin jamshidi

    فرمانروای هستی چشمه زلال نگاه تو را به من بخشیده است ... ماه ...عشقمان را به تصویر خود کشیده است ..

    فرمانروای هستی چشمه زلال نگاه تو را به من بخشیده است ... ماه ...عشقمان را به تصویر خود کشیده است ..
  19. nazanin jamshidi

    ** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

    سایه عزیزم جای خالی عطر نفس هایت با هیچ عطری پر نمی شود... مگر... با آمدنت!!! کجایی زیبای من؟...کجایی خانم من؟ دلتنگم! به جاده ها دل می سپارم.... به خیابان های پرتردد... به عابرانی که به اشکهایم گاهی به تمسخر... گاهی به ترحم... گاهی به بی تفاوتی می نگرند... و...
  20. nazanin jamshidi

    ** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

    سایه زیبای من! احساست ستودنی است... برایت آرزو می کنم هرآنچه که دنیا با تمام گستاخی اش برایم آرزو نکرد... دوستت دارم... با نمام وجود... یگانه بی همتا را مدد می گیرم تا تو عزیزدلم!در کنار خانواده محترمت شاد باشی و امیدوار... مراقب هستی زلالت باش
بالا