نتایح جستجو

:redface:

پست اسپشیال تقدیم به آنیتای عزیییییییییییز!!!:gol: ------------------------------------------ زدم زیر گریه و گفتم: ـ من مامانم رو می خوام. حاج خانم مرا به سینه اش فشرد و گفت: ـ الهی که قربون قدو بالات برم دختر گلم فدات شم. سعی کن آروم باشی عزیز دلم ، خودت رو اذیت نکن مادر .خدا رو شکر که وقتی تو...

تموم شد خووو وسطش یه نسکاف هم زدیم به بدن!!! برم بذارم!!!

سلااااااااام مرسی از درخواست:gol:

بااااااچه پَ من میرم 20مین دیه می یام;) دیگه این روی مهربونانه ی منو نمی بینی هاااا:razz:

427 صفحست من الان 309 ام:cry:

بقیه داستان ینی چقد؟!!! یه چی بگو واسه امشب بگنجه!!!

ای جاااااان همین الان می تونی یه چی ازم بخوای هر چی... برات انجامش می دم!!! فقط امیر محمد نخوای:biggrin:

:cool:

[IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]

همه چی با هم بود :confused:

نه الان دیگه عاشششششقتم:surprised: اومدم خودم پاکش کنم دیدم نیست:biggrin:

آنی پیغام های منو پاکیدی؟!!:surprised:

ولش خودتو عشق است..... الان دیگه واقعنی دوست دارم:redface:

جمهوری خواهی ... تو سری نخوردن:cool:

کمک خواستی بگو... بی شعوریه این امیر محمد!!! خداااا....:razz:

من وقتی این کتابو خوندم به اینجاش که رسید کتاب رو بستم نشستم به گریه حالا دیگه نمی شد جمعم کرد !!! ولی با این که هزار بار خوندمش بازم برام تازگی داره بعضی جاهاش آهان شهید شدن بابای تیام هم ته گریه بود:cry:

تولدت مبارک :w14::w40::w14:

بچه ها هم کمی تا قسمتی بی جنبه تشریف دارن!!!:razz: