نتایح جستجو

  1. *زهره*

    شعر انگلیسی

    A Symbol by Johann Wolfgang von Goethe A Symbol by Johann Wolfgang von Goethe A Symbol THE mason's trade Observe them well, Resembles life, And watch them revealing With all its strife,-- How solemn feeling Is like the stir made And...
  2. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Alone by Sara Teasdale Alone by Sara Teasdale Alone I am alone, in spite of love, In spite of...
  3. *زهره*

    شعر انگلیسی

    At Last She Comes by Robert Louis Stevenson At Last She Comes by Robert Louis Stevenson At Last She Comes AT last she comes, O never more In this dear patience of my pain To leave me lonely as before, Or leave my soul alone again...
  4. *زهره*

    شعر انگلیسی

    A Tale of the Sea by William Topaz McGonagall A Tale of the Sea by William Topaz McGonagall A Tale of the Sea A pathetic tale of the sea I will unfold, Enough to make one's blood run cold; Concerning four fishermen cast adrift in a dory. As I've been told I'll relate the story. T'was on...
  5. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Between Two Hills by Carl Sandburg Between Two Hills by Carl Sandburg Between Two Hills Between...
  6. *زهره*

    شعر انگلیسی

    An Old Story by Edwin Arlington Robinson An Old Story by Edwin Arlington Robinson An Old Story...
  7. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Birds Of Passage by Henry Wadsworth Longfellow Birds Of Passage by Henry Wadsworth Longfellow Birds Of Passage Black shadows fall From the lindens tall, That lift aloft their massive wall Against the southern sky; And from the realms Of the shadowy elms A tide-like darkness...
  8. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Always Mine! by Emily Dickinson Always Mine! by Emily Dickinson Always Mine! Always Mine! No more Vacation! Term of Light this Day begun! Failless as the fair rotation Of the Seasons and the Sun. Old the Grace, but new the Subjects— Old, indeed, the East, Yet upon His Purple...
  9. *زهره*

    شعر انگلیسی

    I Thought of You by Sarah Teasdale I Thought of You by Sarah Teasdale I Thought of You I thought of you and how you love this beauty, And walking up the long beach all alone I heard the waves breaking in measured thunder As you and I once heard their monotone. Around me were the...
  10. *زهره*

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    آرام باش ،توكل كن،تفكر كن،آستين ها را بالا بزن آنگاه دستان خداوند را ميبيني كه زودتر از تو دست به كار شده اند.
  11. *زهره*

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    يك پرنده ي كوچك كه زير برگها نغمه سرايي مي كند براي اثبات خدا كافيست...
  12. *زهره*

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    اُرد بزرگ : بدبخت کسی است که نمی تواند ناراستی خویش را درست کند .
  13. *زهره*

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    فردریش نیچه :بدترين خوانندگان کتاب آنانی اند كه چون «سربازان غارتگر» عمل مي كنند، يعني از هر جا كه دستشان برسد تكه يي بر مي دارند.
  14. *زهره*

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    آندره ژید: هرگز برای خوشبختی امروز و فردا نکن.
  15. *زهره*

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    آبراهام لينكلن : من نمی دانم پدربزرگم که بود ، اما به این نکته بیشتر اهمیت می دهم که بدانم نوادۀ او چه کسی خواهد شد .
  16. *زهره*

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    سروانتس : زن مانند شیشۀ ظزیف و شکستنی است . هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید . زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند .
  17. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد همه انديشه ام انديشه فرداست وجودم از تمناي تو سرشار است زمان در بستر شب خواب و بيدار است هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز خيالم چون کبوترهاي وحشي مي کند پرواز رود آنجا که مي يافتند کولي هاي جادو گيسوش شب را همان جا ها که...
  18. *زهره*

    كوي دوست

    بگذار سر به سينه من تا که بشنوي آهنگ اشتياق دلي دردمند را شايد که پيش ازين نپسندي به کار عشق آزار اين رميده سر در کمند را بگذار سر به سينه من تا بگويمت اندوه چيست عشق کدامست غم کجاست بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته...
  19. *زهره*

    شعر نو

    در بياباني دور که نرويد جز خار که نخيزد جز مرگ که نجنبد نفسي از نفسي خفته در خاک کسي زير يک سنگ کبود دردل خاک سياه مي درخشد دو نگاه که به ناکامي ازين محنت گاه کرده افسانه هستي کوتاه باز مي خندد مهر باز مي تابد ماه باز هم قافله سالار...
  20. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    بنشين مرو چه غم که شب از نيمه رفته است بگذار تا سپيده بخندد به روي ما بنشين ببين که : دختر خورشيد صبحگاه حسرت خورد ز روشني آرزوي ما بنشين مرو هنوز به کامت نديده ام بنشين مرو هنوز ز کلامي نگفته ايم بنشين مرو چه غم...
بالا