نتایح جستجو

انسان هايـــي بوديم که به پــــاک کردن عـــــادت داشتيم ابتدا اشــک هاي مان را پــــاک کرديم سپس يکديگــــــر را..

عاشقانه دوستت خواهم داشت بی آنکه بخواهم دوستم داشته باشی و عاشقانه در غمت خواهم مرد بی آنکه بخواهم در مرگم اشک بریزی…

مـــــــــــــرد است دیگر ... گاهی تند میشود و گاهی عاشقانه میگوید ... مـــــــــــــرد است دیگر ... غرورش آسمان و دلش دریاست ... تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد ... ؟ تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده ... ؟ تو چه میدانی از هق هق شبانه او که فقط خودش...

تمام راه ظهور تو با گنه بستم دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم. كسي به فكر شما نيست راست مي گويم دعا براي تو بازيست راست مي گويم. اگرچه شهر براي شما چراغان است براي كشتن تو نيزه هم فراوان است

دارند سینه بر در و دیوار می زنند گنجشکهای خسته تو را جار می زنند دیریست رنگ و روی درختان پریده است بی مایگان تبر به سپیدار می زنند خطی به روی نام اقاقی کشیده و... حتی به روی پنجره افسار می زنند اینگونه است که نفسم درد می کند... انگار جسم و روح مرا دار می زنند آقا... بیا که آینه های شکسته...

به احتمال باران، دلم گرفته است مردی خواهد آمد آفتابی.. باران که ببارد معجزه می کند تلالو رنگین کمان در " افتاب"..

انتظارش ، انتظارم سیر کرد ... آنکه می خواهد بیاید دیر کرد ... تا به کی در انتظارش دیده بر در دوختن ؟ آمدن ، رفتن ، ندیدن ، سوختن ... ای که دستت می رسد بر زلف یار ، در حضورش نام ما را هم بیار ...

آه می کشم تو را , با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا , ای کرامت بهار در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند کاروانی از شهید , کاروانی از بهار . . .

این قصه فراق مرا پیر می کند شب هم برای روز تو تعجیل می کند باران اشک ، چشم مرا خیس کرده است روح مرا نگاه تو تطهیر می کند وقتی به یاد نوکر خود گریه می کنی حال دلم به یاد تو تغییرمی کند بنگرگروه ابرهه ها را ، خدای تو نابود با سپاه ابابیل می کند عصر ستم رسیده به...

یادش به خیر جمکرانت. دلم برا جمکرانت تنگ شده . دلم برای حس خوب بودن تنگ شده. دلم می خواد هر شب قبل از خواب به یاده شما باشم هر صبح به یاده شما از خواب بیدار شم.

رویم سیاه ، روز قیامت به جای من ، بنشین و با خدا تو حساب و کتاب کن ... نام مرا عزیز میندازی از قلم ، لطفی کن و بهشت حضور و غیاب کن ... چله نشین میکده روضه ام کن و این غوره های اشک مرا هم شراب کن ... محشر وبال گردنتانم حلال کن ، دست مرا بگیر و دوباره سوار کن ... یا صاحب الزمان ، یا صاحب الزمان...

روز جمعه رو به قبله دست به سینه بر سر پا کمترین هدیه از ما یاد مولا ( السلام علیک یا حجت الله فی ارضه )

زمین دلتنگ و مهدى بیقراراست‏ / فلک شیدا، پریشان روزگار است‏ دلا، آدیـنه شد، دلبر نیامد / غروب انتظارم سرنــیامد همه دلها پر از آه وغم و درد / همه آلاله‏ها پــژمرده و زرد . . .

دیــده را فــایده آنستـــ کـه دلبــر بیــند ... :::: اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر::::

ای پادشاه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقست که بازآیی شاید این جمعه بیاید ... شاید ... پرده از چهره گشاید ... شاید ...

خداونــــــــــدا... مــــــــــــبادا گــم کنــــم راه قشـــــــنگ آرزوها را مـــــــــــــــبادا گم کنــــم اهــــــــداف زیـــــــــبا را مـــــــــــــــــبادا جا بمانم از قطار موهبت هایت دلم بیـــــن امـــــــــید و ناامیـــدی میزنــــــــد پرســـــــــه، میکــــــــــند فریاد،...

در تو حیرانم و اوصاف معانی که تو راست و اندر آن کس که بصر دارد و حیران تو نیست