نتایح جستجو

سکــوتــ و صبــوری آدمهـــا را بــه حســابــ ضعــف و بــی کســی نگــذاریــد.... شــایــد هنـــوز بــه چیــزهــایـی پــای بنــدنــد چیــزهــایـی کــه شمــا یــادتــانــ نـمی آیــد...

هی تو! يه بارَم که شده مثل ِ من احمق باش... نقطه ها رو بشمار... شايد حرفي جا مونده باشه!

تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش داری درست مثل این است که بخواهی کسی را که تا به حال ندیده ای به خاطر بیاوری !

می خواهم چشم ببندم.... چشم ببندم تا مرا بی نشان بکشانی به هر کجا! و باز .... از تو راهی شوم تکلیف تو با بیداری ام که معلوم است می خواهم چشم ببندم و غرق شوم در رویای خود! - با تو - ....

وقتی ساعت ها هم برای پایان با تو بودن دست تکان میدهند وفتی که بار خاطرات ز دوش ثانیه ها بر نمیداری و وقتی اشک شیرین ترین یادگار فرهاد است تکرار لحظه ها دلیل میخواهد و دیگر دلیل ماندن نمی یابم ...

شکی نیس که عاشق خوشبختی را در معشوق خود می بیند اما گاهی عشق غم انگیز است.... من به خاطر یاس و و دردی که برایم به وجود آوردی از اعماق دل بسیار سپاسگزارم و از آرامشی که قبل آشنایی با تو داشتم , متنفرم... من چاره تمام دردهایم را می دانم...رهایی من از همه دردها زمانی خواهد بود که تو رو دوست...

شمرده بودم: پنج سيگار تا خانه ي تو راه بود.. حالا ديگر.. كوچه به كوچه.. سيگار پشت سيگار.. مي گردم و نمي رسم...

" بی همه گان به سر شود ... " و مــــــن, خیلـــــــــی نـــگران شده امـــــــــ ... ... چـــــــــون دیـــــگر دارد بی تـــــــو هم به ســــر می شــــود انگـــــار

تو هم میدانی با گلوی لبریز از بغض و نگهداشتن باران پشت چشمها لبخندزنان در میان جمع نشستن چقدر دشوار است ...؟‎

جهان را بهر انسان آفریدند در ایشان سر پنهان آفریدند بانسان میتوان دیدن جهان را از آن در چشم انسان آفریدند چو انسان بود روح آفرینش ز روح الله در جان آفریدند بیا جان در ره جانان فشانیم که جانرا بهر جانان آفریدند فرو ناید مگر بر در گه دوست سرم را خوش بسامان آفریدند دلم از درد...

وقتی تو نیستی ... غریبانه زیستن کار من است وقتی تو نیستی ... " واژه ها هم خساست می کنند نه دلبری " کم آورده ام ! غریبی را بر این دو خط واژه " دوستت دارم " حک کن

تـــمام شد… این هم از “خیالتــــــــــــــ” بردار و بـــــــرو… شاید باز بخواهی به کسی “هدیـــــــــــــه اش” بدهی…

کدام زن هیزم‌کش آتش جهنم است؟ کد خبر: ۳۳۰۶۸۷ تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۳ پرسش و پاسخ قرآنی این هفته درباره "10 زنی" است که در قرآن کریم به انحاء مختلف درباره آنها سخن به میان آمده است. به گزارش ایسنا در ادامه بیان برخی از معماها و سوالات قرآنی برای علاقه‌مندان این کتاب الهی در این بخش...

از گزنگبين و رزماري تا آبگرم و شن داغ استان كرمان استان شگفتي‌هاست؛ هم تاريخ دارد و هم طبيعت. درمانگر ي كه از ظرفيت‌هاي اين استان براي جذب گردشگر به‌شمار مي‌آيد. روزنامه هفت صبح: استان كرمان استان شگفتي‌هاست؛ هم تاريخ دارد...

پیرمرد: «دلت گرفته، آره؟ دل همه می‏گیره، دل داشته باشی می‏گیره دیگه... یا رفیق من لارفیق له... ای رفیق کسی که...» سرباز: «رفیقی نداره...» پیرمرد: «توئم قشنگیا... از خودی... خب حالا می‏خوای یه راهی بهت یاد بدم دلت وا بشه؟ توئم چشماتو ببند... دِ ببند دیگه... خب، چی می‏بینی؟» سرباز: «هیچکس.»...

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا َ بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِكَ ، وَ أَدَّى مِنْ آيَاتِكَ ، و نَصَحَ لِعِبَادِكَ ، وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِكَ ، أَفْضَلَ مَا جَزَيْتَ أَحَداً مِنْ مَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ ، وَ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ الْمُصْطَفَيْنَ ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ...

موهایت که با دست خودت بافته ای حرف های پشت سرت می شوند فرشته هایی که عمری ست به دوش می کشی پلک که می بندی پشت سرت چه ها که نمی گویند چه ها که نمی نویسند، تو یک زنی و همین کافی ست !

تنها کسانی مردانه می میرند که مردانه زیسته باشند. شهید آوینی

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ