نتایح جستجو

  1. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود:gol:
  2. *زهره*

    فراق یار

    سال‌ها دفتر ما در گرو صهبا بود رونق میکده از درس و دعای ما بود نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود دفتر دانش ما جمله بشویید به می که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود دل چو...
  3. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز روندگان طریقت ره بلا سپرند رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز غم حبیب نهان به ز گفت و گوی رقیب که نیست سینه ارباب کینه محرم راز اگر چه حسن تو از عشق غیر مستغنیست من آن نیم که از این عشقبازی آیم باز چه...
  4. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    تو شمع انجمنی یک زبان و یکدل شو خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
  5. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  6. *زهره*

    BOYZzz ♂ Vs♀ GIRLZzzz

    then the wolf would be that boy
  7. *زهره*

    فراق یار

    دیدم از دور بتی کاکلکش مشکینک دهنش تنگک و چون تنگ شکر شیرینک لبک لعل روان پرور کش جان بخشک سرک زلفک عنبر شکنش مشکینک در سخن لعلک در پوشک اودر پاشک بر سمن سنبل پرچینک او پرچینک چشمکش همچو دل ریشک من بیمارک دستکان کرده بخون دلکم رنگینک هست مرجان مرا قوت ز مرجانک او ای...
  8. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    حرف سبک نمی بردم از قرار خویش از هر صدا چو کوه نبازم وقار خویش
  9. *زهره*

    غزل و قصیده

    خوشست درد که باشد امید درمانش دراز نیست بیابان که هست پایانش نه شرط عشق بود با کمان ابروی دوست که جان سپر نکنی پیش تیربارانش عدیم را که تمنای بوستان باشد ضرورتست تحمل ز بوستانبانش وصال جان جهان یافتن حرامش باد که التفات بود بر جهان و بر جانش ز کعبه روی نشاید به...
  10. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی ولی چگونه مگس از پی شکر نرود سواد دیده غمدیده‌ام به اشک مشوی که نقش خال توام هرگز از نظر نرود ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار چرا که بی سر زلف توام به سر نرود دلا مباش...
  11. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    کی اهل دل به کام خود از دوستان برند تا کارشان به جان نرسد کی ز جان برند از ما برید یار به اندک حکایتی چندان نبود این که ز هم دوستان برند شد گرم تا شنید ز ما سوز دل چو شمع آه این چه حرف بود که ما را زبان برند آنکس که گشت باعث سوز فراق ما یارب سرش به مجلس او شمعسان برند...
  12. *زهره*

    شعر نو

    فریدون مشیری فریدون مشیری حريق خزان بود همه برگ ها آتش سرخ همه شاخهها شعله زرد درختان همه دود پيچان به تاراج باد و برگي که مي سوخت ميريخت مي مرد و جامي ساوار چندين هزار آفرين که بر سنگ مي خورد من از جنگل شعله ها مي گذشتم غبار...
  13. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    دو شاخه نرگست اي يار دلبند چه خوش عطري درين ايوان پراکند اگر صد گونه غم داري چو نرگس به روي زندگي لبخند لبخند گل نارنج و تنگ آب و ماهي صفاي آسمان صبحگاهي بيا تا عيدي از حافظ بگيريم که از او مي ستاني هر چه مي خواهي سحر ديدم...
  14. *زهره*

    BOYZzz ♂ Vs♀ GIRLZzzz

    but girls like walking alone they don't like boys bother them with their white eyes....!!!!! you know
  15. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده‌ام خاطر خود را به تمنای تو خوش
  16. *زهره*

    BOYZzz ♂ Vs♀ GIRLZzzz

    you do it becoz you need girls' forgiveness
  17. *زهره*

    سعدی

    من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد که من آن...
  18. *زهره*

    غزل و قصیده

    روی کار دیگران و پشت کار من یکی است روز و شب در دیده‌ی شب‌زنده‌دار من یکی است سنگ راه من نگردد سختی راه طلب کوه و صحرا پیش سیل بیقرار من یکی است نیست چون گل جوش من موقوف جوش نوبهار خون منصورم، خزان و نوبهار من یکی است گر چه در ظاهر عنان اختیارم داده‌اند حیرتی دارم که جبر و...
  19. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    من دوستدار روی خوش و موی دلکشم مدهوش چشم مست و صاف بی‌غشم
  20. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # فرهاد فيروزي # اتاق من # فرهاد فيروزي # اتاق من سر کوچه از تاکسي پياده شدم . اول سايه اش را ديدم که دراز افتاده بود وسط کوچه و مي آمد تا جوي پهني که پيش پايم بود. پاي تلفن گفته بود: "راحت پيدام مي کني ، همه جا امشب مهتابه !" از جو...
بالا