نتایح جستجو

لردی نزد bmd طبیب رفت و گفت: موي سرم درد ميکند دارويي بده تا خوب شوم. bmd از او پرسيد : امروز چه خورده اي ؟ گفت: نان و يخ! bmd گفت: برو بمير که نه غذايت به آدميزاد ميماند نه دردت!

روزي حامدی ماشینش را دزدیده بودند راه ميرفت و شکر ميکرد. دوستش پرسيد: حالا ماشینت را دزدیده‌اند ديگر چرا خدا را شکر ميکني؟ ملا گفت:خودم توی آن ننشسته بودم والا خودم هم با آن دزدیده شده بودم!

روزي لرد حسابي مريض شده بود و گمان ميکرد که خواهد مرد. زنش را صدا زد و گفت: برو بهترين لباست را بپوش و خودت را حسابي آرايش کن! زن گريه کرد و گفت: مگر من زن بي وفايي هستم که بخواهم در موقع مردن شوهرم آرايش کنم؟ لرد گفت:نه منظورم چيز ديگري ست،ميخواهم اگر عزراييل سراغ من آمد ترا آراسته ببيند و دست...

معلم یک کودکستان (پیرجو) به بچه‌های کلاس (ماها) گفت که از فردا به تعداد آدمهایی که دوست ندارند سیب زمینی در یک کیسه بریزند و با خود بیاورند. فردا بچه‌ها به کودکستان آمدند و در دست هرکدام کیسه‌ای بود. در کیسه‌ی بعضی‌ها 2 سیب‌زمینی، بعضی‌ها 3 سیب‌زمینی و بعضی‌ها 5 سیب‌زمینی بود. معلم به بچه‌ها گفت...

فرخی سیستانی فرخی سیستانی یاری بودی سخت بیین و بسنگ همسایهٔ تو بهانه جوی و دلتنگ این خو تو ازو گرفته‌ای ای سرهنگ انگور ز انگور همی‌گیرد رنگ

در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده‌ام خاطر خود را به تمنای تو خوش

روزگاری bmd و لردکی با هم راهی را می‌پیمودند. لردک به پشت سرش نگریست و به bmd گفت: بنگر که در خوشی‌هایم دو جای پاست و در گرفتاری‌هایم یک جای پا. چرا من را در ناخوشی‌هایم تنها گذاشتی؟ bmd گفت: آن جای پا مال من است، چرا که در گرفتاری‌هایت تو را به دوش کشیدم

tangerine

Death by John Donne Death by John Donne Death DEATH, be not proud, though some have called thee Mighty and dreadful, for thou art not so: For those whom thou think'st thou dost overthrow Die not, poor Death; nor yet canst thou kill me. From Rest and Sleep, which but thy picture be...

یک شرر از عین عشق دوش پدیدار شد طای طریقت بتافت عقل نگونسار شد مرغ دلم همچو باد گرد دو عالم بگشت هرچه نه از عشق بود از همه بیزار شد بر دل آن کس که تافت یک سر مو زین حدیث صومعه بتخانه گشت خرقه چو زنار شد گر تف خورشید عشق یافته‌ای ذره‌شو زود که خورشید عمر بر سر دیوار شد...

ای به خود زنده مرده باید شد چون بزرگان به خرده باید شد پیش از آن کت به قهر جان خواهند جان به جانان سپرده باید شد تا نمیری به گرد او نرسی پیش معشوق مرده باید شد نخرد نقشت او نه نیک و نه بد همه دیوان سترده باید شد مشمر گام گام همچو زنان منزل ناشمرده باید شد زود...

مرد ره عشق تو از دامن تر ترسد آن کس که بود نامرد از دادن سر ترسد گر با تو دوصد دریا آتش بودم در ره نه دل ز خود اندیشد نه جان ز خطر ترسد جانی که بر افروزد از شمع جمال تو می‌دان که ز پروانه کفر است اگر ترسد جایی که جگر سوزد مردان و جگرخواران در خون جگر میرد هر کو ز جگر ترسد...

از سر زلف دلکشت بوی به ما نمی‌رسد بوی کجا به ما رسد چون به صبا نمی‌رسد روز به شب نمی‌رسد تا ز خیال زلف تو بر دل من ز چارسو خیل بلا نمی‌رسد بوک دعای من شبی در سر زلف تو رسد چون من دلشکسته را بیش دعا نمی‌رسد می‌رسد از دو جزع تو تیر بلا به جان من گرچه صواب نیست آن هیچ خطا...

در صفت عشق تو شرح و بیان نمی‌رسد عشق تو خود عالی است عقل در آن نمی‌رسد آنچه که از عشق تو معتکف جان ماست گرچه بگویم بسی سوی زبان نمی‌رسد جان چو ز میدان عشق گوی وصال تو برد تاختنی دو کون در پی جان نمی‌رسد گرچه نشانه بسی است لیک دراز است راه سوی تو بی نور تو کس به نشان...

شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی غنیـــــــمت است چنین شب که دوستان بینی

سلام گلاب جان خوبی خانوم؟ بابت اون شعر مطمئن بودم. این هم لینک شعره

yours are pipes mine?

میسی [IMG]

خب داره می‌گه که چی می‌خواد بخره؟ اونم می‌گه به زودی می‌فهمیم find out یعنی فهمیدن pretty هم به معنی very هست