نتایح جستجو

  1. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    در کدامین چمن ای سرو به بار آمده‌ای؟ که رباینده‌تر از خواب بهار آمده‌ای با گل روی عرقناک، که چشمش مرساد! خانه‌پردازتر از سیل بهار آمده‌ای چشم بد دور، که چون جام و صراحی ز ازل در خور بوس و سزاوار کنار آمده‌ای آنقدر باش که اشکی بدود بر مژگان گر به دلجویی دلهای فگار آمده‌ای بارها کاسهٔ خورشید...
  2. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    این نگه و چشم و زلف و رو که تو داری با دل آســـــوده سنگ را نگذاری با لبش ای لعل ناب در چه حسابی با رخش ای آفتـــاب در چه شمـــاری از تو یکی قطره آب بحر محیط است و ز تو یکی ذره ز آفتاب هزاری دین و دل ای پادشاه صورت و معنی ما بتو دادیم، اختیار تو داری هیچ تو از روز بازخواست نترسی هیچ تو...
  3. vinca

    *** آشنایی و گفتگوی بچه های کامپیوتر....***

    گفتید ممکنه حروم بشید
  4. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    تا آتش از دلم نکشد شعله چون چنار باور نمی‌کنند تهیدستی مرا
  5. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    یک دلشده در دام نگاهت نگرفته است در هالهٔ آغوش، چو ماهت نگرفته است
  6. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    مدتی شد تا دل ما صورت آن سرو راست دوست میدارد، ولیکن زهرهٔ گفتن کراست؟ روی او در حسن چون ما هست، می‌گویم تمام قد او در لطف چون سروست، بنمودیم راست گر زبان در کام من شیرین شود چون نام او بر زبانم رانم، سرم در معرض اندیشهاست ای زبان، بگذر، که نام پاک او از بس شرف در ضمیرم گر بگردد، هم نپندارم رواست
  7. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    در چمن حوروشان انجمنی ساخته اند چشم بد دور که بهشتی چمنی ساخته اند ننشیند دل این طایفه در قصر بهشت که به معموره ی دل ها وطنی ساخته اند چون بسنجید به فرهاد مرا، یا مجنون که به بازیچه ی هر یک سخنی ساخته اند ای برهمن بنگر معبد صوفی و ریا کاین طرف دیر بت و برهمنی ساخته اند دل شهید غم او بود که...
  8. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    تا بود سراسیمه دلم در به دری بود اندیشهٔ دل جامگی و دل سفری بود هرگاه که اندیشه عنان در کف من داشت کارم همه در کاسهٔ صاحب نظری بود با آن که نمی داد امان سیلی فقرم دایم سر من درهوس تاجوری بود هرگاه که مژگان مرا شوق تو برداشت گر قطره و گر دجله سرشکم جگری بود در بستهٔ اندیشه به جز خار ندیدم گل...
  9. vinca

    آخه اون شب تا صبح بیدار بودی بعدشم رفتی کلاس بعدشم اومدی باشگاه تا عصر

    آخه اون شب تا صبح بیدار بودی بعدشم رفتی کلاس بعدشم اومدی باشگاه تا عصر
  10. vinca

    سلام [IMG] خوبی تو دیشب فکر کنم حسابی استراحت کردی [IMG]

    سلام [IMG] خوبی تو دیشب فکر کنم حسابی استراحت کردی [IMG]
  11. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    دوری ز برت سخت بُوَد ، سوختگان را سخت است جدایی ، بهم آموختگان را
  12. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    مدام ، فتنه از آن چشم مست می ریزد ولی به جان منِ می پرست می ریزد گر از شکسته دلم ، ریخت خون ، عَجَب نبود که باده ، ساغر آن چون شکست ، می ریزد
  13. vinca

    رد پای احساس ...

    کی رفته ای ز دل ، که تمنا کنم تو را ؟ کی بوده ای نهفته ، که پیدا کنم تو را ؟ غیبت نکرده ای ، که شوم طالب حضور پنهان نبوده ای ، که هویدا کنم تو را با صد هزار جلوه ، برون آمده ای که من با صد هزار دیده ، تماشا کنم تو را بالای خود در آینه ی چشم من ببین تا با خبر ز عالم بالا کنم تو را رسوای عالمی شدم...
  14. vinca

    معماری با مصالحی از جنس دل

    آسان نمی توان به سراپای ما گذشت نتوان به بال موج ، ز دریای ما گذشت چو اشک شمع ، تا مژه بر یکدیگر زدیم داغ تو از سر آمد و از پای ما گذشت
  15. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    در کوی تو ، فکر دل ناشاد نکردم خود رفتم و او را ، ز غم آزاد نکردم بیداد تو بر طاق بلند است ، و گرنه من کوتهی از ناله و فریاد نکردم مشغول به همصحبتی یاد تو بودم زان بود که از همنفسان یاد نکردم
  16. vinca

    رد پای احساس ...

    :gol: :gol: :gol: دو تن باشی و در واقع یک تن ، چنان به هم آمیخته و مجذوب ، که ندانی تویی یا دیگری ، پی در پی حیران و پی در پی تابنده . معنای عشق همین است . :gol: :gol: :gol:
  17. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    دو نگاهی که کردمت همه عمر نرود تا قیامت از یادم نگه اولین که دل بردی نگه آخرین ،که جان دادم
  18. vinca

    [IMG]

    [IMG]
  19. vinca

    سلام خوبی شما راستی چرا درخواست دوستی تو یاهو رو رد کردید

    سلام خوبی شما راستی چرا درخواست دوستی تو یاهو رو رد کردید
  20. vinca

    *** آشنایی و گفتگوی بچه های کامپیوتر....***

    :eek: :eek: :eek: :surprised: :confused: :surprised: :confused: :surprised: :confused:
بالا