بوسه های تو تسکینم می دهد
خوابی شیرین
که در انتظار تعبیرش نبودی
بارانی
که دانه دانه تمیز می شود
و روی گونه من می نشیند
کاسه ئی از صدف که فرشتگانش پاک کرده اند
تا از لبخندت پر شود
این جایی تو
در آتش دست های من
و تشنه و بی امان می باری
می باری
و تسکینم می دهی