نتایح جستجو

  1. vinca

    سلام به دستیار مدیر مهندسی برق کتابخانه - ساعت 03:45 - اینجا باشگاه مهندسان ایران

    سلام به دستیار مدیر مهندسی برق کتابخانه - ساعت 03:45 - اینجا باشگاه مهندسان ایران
  2. vinca

    سلام زهرا خانم - ساعت 03:42 دقیقه بامداد - اینجا باشگاه مهندسان ایران

    سلام زهرا خانم - ساعت 03:42 دقیقه بامداد - اینجا باشگاه مهندسان ایران
  3. vinca

    درود بر کاربر فعال تالار ادبیات به ریاست رییس عظما گلابتون و محسن ز

    درود بر کاربر فعال تالار ادبیات به ریاست رییس عظما گلابتون و محسن ز
  4. vinca

    ببخشید تو علایقتون نوشته سفر - تا حالا کدوم کشور ها رفتید

    ببخشید تو علایقتون نوشته سفر - تا حالا کدوم کشور ها رفتید
  5. vinca

    سلام به کاربر فعال تالار ادبیات - ساعت 02:54 - اینجا باشگاه مهندسان ایران

    سلام به کاربر فعال تالار ادبیات - ساعت 02:54 - اینجا باشگاه مهندسان ایران
  6. vinca

    سلام ببخشید تو علایقتون نوشتید مطالعهروزی چند ساعت کتاب غیر درسی میخونید

    سلام ببخشید تو علایقتون نوشتید مطالعهروزی چند ساعت کتاب غیر درسی میخونید
  7. vinca

    [IMG] [IMG]

    [IMG] [IMG]
  8. vinca

    سلام مهندس :gol:[IMG]

    سلام مهندس :gol:[IMG]
  9. vinca

    سلام به مدیر تالار ادبیات باشگاه مهندسان ایران ----ساعت 02:20 اینجا باشگاه مهندسان ایران

    سلام به مدیر تالار ادبیات باشگاه مهندسان ایران ----ساعت 02:20 اینجا باشگاه مهندسان ایران
  10. vinca

    *** آشنایی و گفتگوی بچه های کامپیوتر....***

    سلام - من هم اومدم
  11. vinca

    سلام زهرا خانم - خوبید

    سلام زهرا خانم - خوبید
  12. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    نتوان دل شاد را به غم فرسودن وقت خوشِ خود به سنگ محنت سودن کس غیب چه داند که چه خواهد بودن مِی باید و معشوق و به کام آسودن
  13. vinca

    گفتگوهای تنهایی

    خسته ام تنهام نه به تنهایی تو نه به تنهایی عشق نه به تنهایی فردای غم انگیز دلم که به تنهایی این رنگ غروب پاپیز که در ان دل شده از غصه ی عشقت لبریز و به تنهایی ابر تیره که از این خلوت ما میگذرد سایه ای بر دل ما می افتد دل رنجیده ز غم میگیرد و در این تنهایی عاشقی می میرد
  14. vinca

    مشاعرۀ سنّتی

    ترکیبِ پیاله ئی که در هم پیوست بشکستنِ آن روا نمیدارد دست چندین سر و پای نازنینانِ جهان در مِهر که پیوست و به کینِ که شکست
  15. vinca

    داستان هاي كوتاه

    داستان فال داستان فال فال نمی دانستم چرا این قدر اصرار دارد به اندازه پولی که به او داده ام فال بردارم. خیر سرم مثلا می خواستم کمکش کرده باشم وقتی که بهش گفتم: "بقیه ش هم مال خودت!" دائم سرش را بالا می انداخت و می گفت: "نه! بردارین. نمیشه." چهره آفتاب سوخته اش نشان می داد که بیشتر طول روز را...
  16. vinca

    تابستان

    شاد باد روزهای تابستان، بعد از ظهرهای تنبل، شور و اشتیاق سر به هوا و بازیگوش، با کمی رقص در باران تابستان، سبزه‌های چیده شده‌ی تازه پر می‌کند شب‌های آرامش را، سوسو زدن با احتمالات تا رها کردن آن همه احساسات و راه رفتن رو به جلو با پروانه‌های شب، شنا کردن در شراب مواج
  17. vinca

    رد پای احساس ...

    کشتی زائر در دریای طوفان زده ام بادبانت اگر شکسته شد شرمنده ام، این مباد که یک لحظه غم آلود شوی؛ می کشانم تورا می رسیم به مقصدت
  18. vinca

    گفتگوهای تنهایی

    من و تنهايي و این همه راز من و تنهايي و شوق پرواز من و تنهايي و حسرت و ساز من و تنهايي و شعر و آواز من و تنهايي و کلبه ی غم من و تنهايي و اشک و ماتم من و تنهايي و یاد دیروز من و تنهايي و بغض امروز من و تنهايي و باور من من و تنهايي و راهِ رفتن ...........راهِ رفتن ...
  19. vinca

    رد پای احساس ...

    برايت فاش ميسازم تمام راز هستي را و راز سرخوشي اين راز مستي را برايت فاش ميسازم فقط بايد نگيري سخت نيازي نيست در اين راهي كه پيمودم تمام چيزها خوشگل و ديگر نيست چيزي سخت يا مشكل و هر زحمت تلافي ميشود آري و كافي ميشود آري براي تو دقيقن حكم صافي ميشود آري مسيري را كه پيمودم كسي با...
بالا