نتایح جستجو

  1. vinca

    کوچه های تنهایی

    تنهایی یعنی اشک و یعنی لحظه تنهایی یعنی شعری که پر شده از غصه تنهایی یعنی سایه، یعنی تردید تنهایی یعنی عشقی که از تو چشات می دید تنهایی یعنی گیتار، یعنی یه دله تبدار تنهایی یعنی قلبی که میشکنه از تکرار تنهایی یعنی بی تو، یعنی بیمار تنهایی یعنی من باز، موندم با همین غمهام تنهایی یعنی...
  2. vinca

    رد پای احساس ...

    آن روز خاطراتم کودک بود راهی دراز تا منزل ورق ورق با تو بودم چقدر بزرگ بودی چقدر پروانه های سپید گرد شمع در ضیافتی بپا داشتند دیرینه جشن خویش را عشق در کنارمان صاف و زلال صورت تو را به من نمایان میکرد دفترم را ورق میزدم حجم بودنت در هر کجای صفحه ی دلم آینه ای بودن با تو را می آغازد...
  3. vinca

    داستان هاي كوتاه

    نه! بلدممثلا خواستم پسرم را نصیحت کنم. گفتم: هم سن تو که بودم وقتی چیزی بلد نبودم بلند می شدم و برگه رو تحویل می دادم بعد الکی تو حیاط می موندم تا وقت بگذره بعد می اومدم خونه تا بابام دعوام نکنه که چرا زود اومدم. تو لازم نیس از این کارا بکنی ها. تو حیاط نمون. زود برگرد خونه و بیشتر درس بخون تا...
  4. vinca

    دل نامه یا نامه دل

    دریغ و درد از نامردمی نامهربانی ها شکست شیشه های دل شکست بی صدای دل دلی چون قلب من غافل ز نیرنگ زمان و مردم کج خوی و کج رفتار دریغ از مردم صدرنگ وصدچهره ازین هستی بی حاصل ازین دنیای سربی رنگ ز دلهای پر از نیرنگ زبان هایی که می چرخند و با هر چرخش خود دام می بافند فسوس از رنج بیحدی...
  5. vinca

    داستان هاي كوتاه

    5 تا بخر یکی ببر 5 تا بخر یکی ببر بر روی شیشه پیتزافروشی نوشته شده بود "5تا بخر 1 ببر" پسر بچه از پشت شیشه به درون پیتزا فروشی نگاه کرد.یک خانواده ۴ نفری دور میز نشسته بودند.پسر وارد پیتزافروشی شد.او به میز نزدیک شد و مقداری پول په اندازه ی خرید یک پیتزا به مردِ خانواده داد و با شرم گفت:آقا...
  6. vinca

    رد پای احساس ...

    آنک سوارهای شنل پوش وحشتزده در سنگلاخ سربی در خط ارغوانی آتش بر آب می تازند آنک هزار قایق چابک پاروزنان تاراجگر عشاق طاقه های غنیمت را به دودناک سوختگی می برند قصر بزرگ خورشید در ملتقای آب و افق آتش گرفتهاست آنک هزار قافله ماهی از قحط سال مزرعه های آب مردارهای سوخته رنگ و نور را راهی دراز می...
  7. vinca

    گفتگوهای تنهایی

    کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم! ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم ! درون کلبه ی خاموش خویش اما کسی حال من غمگین نمی پرسد! و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم درون سینه ی پرجوش خویش اما...
  8. vinca

    رد پای احساس ...

    پ نه پ بیا تو قفسم بنویسش!!!!!!! دردا که یار در غم و دردم بماند و رفت ما را چون دود بر سر آتش نشاند و رفت مخمور باده ی طرب انگیز عشق را جامی نداد و زهر جدایی چشاند و رفت
  9. vinca

    خنده کوتاهترين فاصله بين دو نفر است . ويکتور هوگو

    خنده کوتاهترين فاصله بين دو نفر است . ويکتور هوگو
  10. vinca

    کم پیدا شدی - حالا وقت زیاده برای کشف این مساله

    کم پیدا شدی - حالا وقت زیاده برای کشف این مساله
  11. vinca

    سلام - خوبی - این usk منو کشته!!!!!!!!

    سلام - خوبی - این usk منو کشته!!!!!!!!
  12. vinca

    سلام به کاربر فعال تالار ادبیات باشگاه مهندسان ایران (www.www.www.iran-eng.ir)

    سلام به کاربر فعال تالار ادبیات باشگاه مهندسان ایران (www.www.www.iran-eng.ir)
  13. vinca

    سلام زهره - پست هام خوب بود داخل آشنایی بچه های کامپیوتر

    سلام زهره - پست هام خوب بود داخل آشنایی بچه های کامپیوتر
  14. vinca

    *** آشنایی و گفتگوی بچه های کامپیوتر....***

    سلام - شما کی دیدی تلویزیون پیام بازرگانی پخش کنه اولش سلام کنن
  15. vinca

    *** آشنایی و گفتگوی بچه های کامپیوتر....***

    یه چیز دیگه میشه - شبهای بندر عباس -چقدر قشنگ و زیباس
بالا