منو مامی امروز قرار بود بریم باشگاه اما صبح هر کاری کرد من انگااااااااار ن انگااااااااار بقول مامی خواب هفت پادشاه رو می دیدم :D
بعدم ک دختر عمه جونم اینااااااااا اومدن و ازم پذیرائی کردن.جاتون خااااااالی...:D
عصرم ک مث بچه درسخوناااااااااااا نشستم پای درسو مممممممممشق:w10:
رااااااستی نگفتم...