نتایح جستجو

  1. kamal_n13

    شعر نو

    شب لحظه ای به ساحل او بنشین تا رنج اشکار مرا بینی شب لحظه ای به سایه ی خود بنگر تا روح بیقرار مرا بینی
  2. kamal_n13

    شعر نو

    مرا به باغ پر از کوکب کویر ببر به دست بوسی آن سرو سر به زیر ببر دلا به خاطر فرق شکسته ی دل او ز خنده خنده ی من کاسه کاسه شیر ببر نوید آمدن سارهای زخمی را خبر برای سپیدارهای پیر ببر برای پنجره ها بویی از بهار بیار برای قافله ها ابری از حریر ببر هزار قافله دل عاشقانه در راه است...
  3. kamal_n13

    شعر نو

    پیچیده دراین دشت عجب بوی عجیبی بوی خوشی از نافه ی آهوی نجیبی یا قافله ای رد شده بارش همه گلبرگ جامانده از آن قافله عطر گل سیبی یک شمه شمیم خوش فردوس ..نه پس چیست پس چیست عجب بوی خداوند فریبی کی لایق بوی خوشی از کوی بهشت است جانی که ازاین عطر نبرده است نصیبی این گل گل صدبرگ نه هفتاد و دو...
  4. kamal_n13

    اسپم ها ، تاپیک های تایید نشده ، پست های تکراری و حذف شده!!

    احساس یك گراز به من دست میدهد وقتی كه حرص و آز به من دست میدهد این بیشعور كیست كه اینگونه آمدهاست با افتخار و ناز به من دست میدهد؟ هر كار می كنم كه مرا ولكند، كنه بدتر دو باره باز به من دست میدهد مانند دایناسور وحشی گوشتخوار احساس انقراض به من دست میدهد یك حالت تنفر و بیحالی و ركود از...
  5. kamal_n13

    اسپم ها ، تاپیک های تایید نشده ، پست های تکراری و حذف شده!!

    جنگل ثمر نداشت ، تبر اختراع شد شیطانخبر نداشت، بشر اختراع شد « هابیل » ها مزاحم « قابیل » میشدند افسانه ی « حقوق بشر » اختراع شد مـردم خیال فخر فروشی نداشتند شیـئی شبـیه سكه ی زر اختراع شد فكر جنایت از سر آدم نمیگذشت تا اینكه تیغ و تیر و سپر اختراع شد با خواهش جماعـت علاف اهل...
  6. kamal_n13

    شعر نو

    شرافتِ مرد ، به بکارتِ زن میماند! ... یکبار که لکه دار شود ، دیگر قابل جبران نخواهد بود! ... دین ِ چو منی ، گزاف و آسان نبوَد! ... روشنتر از ایمانِ من ایمان نبوَد! ... در دهر ، چو من یکی و آن هم مؤمن ، پس در همه دهر یک بی ایمان نبوَد! ..
  7. kamal_n13

    شعر نو

    بگذار که در حسرت دیدار بمیرم در حسرت دیدارت بگذار بمیرم دشوار بودن مردن و روی تو را ندیدن بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم بگذار که چون ناله مرغان شباهنگ در وحشت و اندوه شب تار بمیرم بگذار که چون شمع کنم پیکر خود را آب در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم بگذار چو خورشید گدازنده مس فام در دامن...
  8. kamal_n13

    شعر نو

    هي فلاني مي داني ؟ مي گويند رسم زندگي چنين است... مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند. وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟.... مثل همه فلاني ها....؟
  9. kamal_n13

    شعر نو

    دستانت را به سوی کدام آسمان دراز می کنی؟؟؟ آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را...
  10. kamal_n13

    شعر نو

    دستانت را به سوی کدام آسمان دراز می کنی؟؟؟ آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را...
  11. kamal_n13

    سلام خانم .. ممنونتم به خاطر تبریکت.. همیشه شاد و هرروزت عید باشه خانم ..

    سلام خانم .. ممنونتم به خاطر تبریکت.. همیشه شاد و هرروزت عید باشه خانم ..
  12. kamal_n13

    جلسه محاكمه عشق بود و عقل قاضی ، و عشق محكوم .... به دلیل تبعيد به دورترين نقطه مغز يعنی فراموشی...

    جلسه محاكمه عشق بود و عقل قاضی ، و عشق محكوم .... به دلیل تبعيد به دورترين نقطه مغز يعنی فراموشی ، قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند قلب شروع كرد به طرفداری از عشق ، آهای چشم مگر تو نبودی كه هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی ، ای گوش مگر تو نبودس كه در آرزوی شنيدن...
  13. kamal_n13

    شعر نو

    کاش آدما یه جور دیگه با همدیگه دوست میشدند وقـتی به هـم می رسیدند یـه جور دیگه می خـنـدیـدند کاش آدما یه جور دیگه با هـم دیگه حرف مـیزدند وقـتی که حرفشون می شد یه جور دیگه داد می زدند کاش آدما بــلـد بــودنــد مــوسـیـقـی زنـدگــی رو وقـتی با هم می رقصیدند یـه جور دیگه ساز می زدند کاش آدما...
  14. kamal_n13

    شعر نو

    یه روزی رفتم که شاید نگی بی وفایی کردی حالا که می دونم هستی چرا بی وفا بشم من تاحالا هیچ کس و اینقدر توی دنیا دوست نداشتم دوست دارم بمونی اینجا هر چند این فقط یه خوابه
  15. kamal_n13

    شعر نو

    نمیدونم چرا عمر خوشی انقدر كوتاهه حدیث آخر هر عشقی، اندوهه و آهـه نمیـدونم چرا اسم دلُ با غم سرشتن كنار اسـم من، اسم تو رو اونجا نوشتن میخواستم ساحل خوشبخت دریای تو باشم واست خواب و خیالُ، فكر فردای تو باشم چرا اون كفـتر جلدُ تـو از لونـه پروندی؟ اونو از كنـج قفس دل، سوی غصه كشوندی ؟ مگـه میشه...
  16. kamal_n13

    شعر نو

    امواج نگاهت اعتیاد آور بود / زیبایی تو فراتر از باور بود در قاب نگاه چشم من لبخندت / لبخند ژوکوند ، بلکه زیباتر بود . . .
  17. kamal_n13

    شعر نو

    خداوندا چه مي دانم چه خواهم نمي دانم تو را يا خود بخواهم تويي درمان گر درد درونم منم آتش زنه قلب و وجودم تو را خوهم تو را خواهم . خدايا چه درمان باشي ،چه درد وجودم
  18. kamal_n13

    سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]

    سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]
  19. kamal_n13

    سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]

    سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]
  20. kamal_n13

    سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]

    سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]
بالا