نمیدونم چرا عمر خوشی انقدر كوتاهه
حدیث آخر هر عشقی، اندوهه و آهـه
نمیـدونم چرا اسم دلُ با غم سرشتن
كنار اسـم من، اسم تو رو اونجا نوشتن
میخواستم ساحل خوشبخت دریای تو باشم
واست خواب و خیالُ، فكر فردای تو باشم
چرا اون كفـتر جلدُ تـو از لونـه پروندی؟
اونو از كنـج قفس دل، سوی غصه كشوندی ؟
مگـه میشه...