نتایح جستجو

سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]

سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]

سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]

سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]

سلام خانم .. پیشاپیش عید قربان رو بهت تبریک میگم.. [IMG]

سلام خانم .. عید قربان رو پیشاپیش تبریک میگم .. [IMG]

سلام خانم .. عید قربان رو پیشاپیش تبریک میگم .. [IMG]

عید قربان رو بهت پیشاپیش تبریک میگم..[IMG]

غید قربان رو پیشاپیش تبریک میگم..[IMG]

عید قربان رو پیشاپیش تبریک میگم.. [IMG]

معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست ؟ من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست ؟ از تو هم دل کندم و هرگز نپرسیدم ز خویش چاره ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست ؟

بی ارزشم و جز تو خریدار ندارم .. گیرم بخرندم ، به کسی کار ندارم .. گر در هر دو جهانم نپسندد تو پسندی .. من در دو جهان غیر شما یار ندارم ..

ترا با غیر می بینم٬ صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید نشستم٬ باده خوردم٬ خون گریستم٬ کنجی افتادم تحمل می رود٬ اما شب ِ غم سر نمی آید توانم وصف مرگ جور و صد دشوارتر ز آن٬ لیک چه گویم جور هجرت٬ چون به گفتن در نمی آید چه سود از شرح این دیوانگیها٬ بیقراریها؟ تو مه بیمهری و حرف...

من عاشقانه میکنم نگاه بر دو چشم تو تو تازیانه می زنی به چشم و بر نگاه من چو آفتاب می شوم دمی که گرم و روشنت کنم چو ابر تیره می شوی که سد نهی به راه من خراب تر ازین کسی نمی شود که من شدم تو هرچه می کنی بکن ، سزات با خدای من

حرفهای ما هنوز ناتمام ... تا نگاه می کنی، وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آنکه با خبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود آی ... ای دریغ و حسرت همیشگی! ناگهان چقدر زود دیر می شود!

زیر باران بیا قدم بزنیم حرف نشنیده ای به هم بزنیم نو بگوییم و نو بیندیشیم عادت کهنه را به هم بزنیم و ز باران کمی بیاموزیم که بباریم و حرف کم بزنیم کم بباریم اگر ، ولی همه جا عالمی را به چهره نم بزنیم

اشتیاقی در حسرت شدن گریست و هستی ، در هر سپیده نومید و خسته ، در شبهای دلتنگ مکرر می شود واژه ها آرزوهای نهان را تفسیر می کنند تا زمان در رویایی دلپذیر دگرگونه بگذرد

مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم چه سود از مهر ورزیدن چه حاصل از وفا کردن؟ مرا قابل بدانی با ندانی دوستت دارم

بادهای سرگردان و هیاهوی عاصی کوچه چه دارند بگویند تا هنوز فرصت وزیدن باقی مانده؟ از امتداد بی شرم شهر ملول می مانم وتکرار خانه دیوانه ام می کند. انگار این بادها آمده اند تا از بن بست خیزران هایم عبور کنند آه... انگشتانم.... من برای شماست که دلتنگم برای کلاس صبح...

گویند بهشت عدن با حور خوش است من می گویم که آب انگور خوش است اين نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار که آواز دهل برادر از دور خوش است