نتایح جستجو

  1. hamid_61

    در خواست آنتي ويروس نوكيا N73

    سلام نياز شديد و فوري به اين نرم افزار دارم. اگر كسي داشته باشه ممنون ميشم كه در اختيارم بذاره. البته يك آنتي ويروس با پسوند sis دارم كه گوشي نمي تونه اجراش كنه. اگر در اين مورد هم بتونيد كمك كنيد ممنون ميشم.
  2. hamid_61

    ۲۰مشکل سهمیه بندی بنزین

    مشكلات مطرح شده كاملاً درست و منطقي هستند و پيش بيني ايجاد اين مشكلات احتياج به كار كارشناسي هم نداشت. يعني حتي يك فرد عادي كه كارشناس و متخصص اين امور هم نيست مي تونست كه ايجاد اين مشكلات رو پيش بيني كنه. بعيد كه كارشناس هاي دولت اين مشكلات رو پيش بيني نكرده باشند. يا كارشناساي دولت كارشناس...
  3. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    تو كز چشم و دل مردم گريزاني چه ميداني حديث اشك و آه من برو از باد و باران پرس
  4. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    يكي نبود ازين ميان كه تير بر هدف زند دريغ اگر كمان كشي دلاوري در آمدي شب سياه آينه ز عكس آرزو تهي است چه بودي ار پري رخي ز چادري در آمدي
  5. hamid_61

    منسوجات بي بافت

    سلام توضيحات ماندا در مورد منسوجات بي بافت خيلي خوب و عالي بود. در ادامه اين موضوع مطالبي رو ضميمه كردم كه بيشترش از مجله نساجي امروز استخراج شده. سعي كردم مطالب كوتاه و قابل فهم حتي براي رشته هاي ديگه باشه. اما همونطور كه در مقاله متذكر شدم ، فكر مي كنم بيشتر اين منسوجات در فرش و موكت (به طور...
  6. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    درون سينه عمري آتش عشق تو را پروردم ولي هرگز نديدم ذره اي مهر از تو ماه من تو با او رفتي ورفت آنچه با من نور و شادي بود كنون من در پناه باده ام غم در پناه من
  7. hamid_61

    منسوجات نبافته

    سلام به منسوجاتي گفته ميشه كه از تار و پود تشكيل نشدند و به وسيله توده الياف كه به روش هاي مختلفي با هم درگير شدند و در هم فرو رفتند تشكيل شدند. بارزترين مثال براي اين منسوجات موكت و پارچه هاي نمدي هستند. توضيحات بيشتر و دقيقتر رو به صورت يه مقاله در اولين فرصت قرار ميدم.
  8. hamid_61

    زنان ایرانی در طی تاریخ امپراتوری پر شکوه ایران

    سلام يكي از بهترين و كاربردي ترين اعتراضات و مبارزه با توهين هايي كه به ايرانييان ميشه همين كاريه كه شما كردين. يعني شناخت پيشينه تاريخي و همچنين شخصيت هاي بزگ در ابتدا توسط خودمون و در مرحله بعد معرفي اين افراد به دنيا. متاسفانه وقتي كه حتي قشر تحصيل كرده و دانشجوي ما (از جمله خودم) شناخت درست...
  9. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    من ديوانه كه صد سلسله بگسيخته ام تا سر زلف تو باشد نكشم سر زكمند دولت وصل تو اي ماه نصيب كه شود تا از آن چشم خورد باده و زان لب گل قند
  10. hamid_61

    اي همه گل هاي از سرما كبود

    "دلم خیلی گرفته... بچه ها تا حالا شده انقدر دلتنگ بشین که گریه بدون اشک کنین؟ تا حالا شده انقدر احساس بی کسی کنین که سر خدا داد بزنین؟ شده تا حالا از تنهایی بشینین با مورچه رو فرش بازی کنین؟ احساس میکنم اندازه دنیا دنیا تنهام... وقتی همه چی برات مهیاست، وقتی بهترین جا درس میخونی و...
  11. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    دل چون شكسته سازم ز گذشتهاي شيرين چه ترانه هاي محزون كه به يادگار دارد
  12. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    بازم به سر زد امشب اي گل هواي رويت پايي نمي دهد تا پر وا كنم به سويت اي گل در آرزويت جان و جوانيم رفت ترسم بميرم و باز باشم در آرزويت
  13. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسي من به خدا رسيده ام
  14. hamid_61

    الياف توخالي

    سلام مطالب رو نتونستم دانلود كنم. براي دانلود پسوورد مي خواست. اگه ميشه لطف كنيد و راهنمايي كنيد. ممنون
  15. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    يك شب به رغم صبح به زندان من بتاب تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت
  16. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    تا مگر همچو صبا باز به كوي تو رسم حاصلم دوش به جز ناله شبگير نبود آن كشيدم زتو اي آتش هجران كه چو شمع جز فناي خودم از دست تو تدبير نبود
  17. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    دل گفت كه وصالش به دعا باز توان يافت عمريست كه كارم همه در كار دعا رفت
  18. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    من از شيريني شور و نوا بيداد خواهم كرد چنان كز شيوه شوخي و شيدايي تو بيدادي الا اي خسرو شيرين كه خود بي تيشه فرهادي قلم شيرين و خط شيرين، سخن شيرين و لب شيرين گر از يادم رود عالم تو از يادم نخواهي رفت به شرط آن كه گهگاهي تو هم از من كني يادي
  19. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    دل به اميد مرهمي كز تو به خسته ايي رسد ناله به كوه مي برد شكوه به ماه مي كند
  20. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    ديدي آن يار كه بستيم صد اميد در او چون به خون دل ما دست گشود اي ساقي بس كه شستيم به خوناب جگر جامه ي جان نه ازو تار به جا ماند و نه پود اي ساقي در فرو بند كه چون سايه در اين خلوت غم با كسم نيست سر گفت و شنود اي ساقي
بالا