نتایح جستجو

دگر بارت ببینم شاد بینم سرت سبز و دلت آباد بینم به نوروز دگر هنگام دیدار به آیین دگر آیی پدیدار

درون سينه عمري آتش عشق تو را پروردم ولي هرگز نديدم ذره اي مهر از تو ماه من تو با او رفتي ورفت آنچه با من نور و شادي بود كنون من در پناه باده ام غم در پناه من

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن؟

من دگر با چه دلی لب به سخن باز کنم سرم ای ماه به دامان نوازش بگذار تا در آغوش تو سوز غزلی ساز کنم به نوایم برسان زان لب شیزین که چو نی شکوه های شب هجران تو آغاز کنم

در کـارگـه کـوزه گـري بــودم دوش ديـدم دو هزار کـوزه گـويا و خـموش هــر يک به زبان حــال با مـن گفتند کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش (خيام)

سلام من این مجموعه شعر از استاد شهریار رو چند وقت پیش قرار داده بودم. با توجه به درخواست تعدادی دوستان دوباره این مجموعه رو به آخرین صفحه منتقل می کنم. امیدوارم که مورد استفاده عزیزان قرار بگیره. در ضمن یاد آوری می کنم که علاوه بر این مجموعه اشعاری از مهدی اخوان ثالث و هوشنگ ابتهاج رو هم در این...

ديدي آن يار كه بستيم صد اميد در او چون به خون دل ما دست گشود اي ساقي بس كه شستيم به خوناب جگر جامه ي جان نه ازو تار به جا ماند و نه پود اي ساقي

یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست دردانه ام زچشم گریان من بیفتد

در آن شب های طوفانی که عالم زیرو رو می شد نهانی شب چراغ عشق را در سینه پروردم درآی ای بذر پنهانی سر از خواب زمستانی که از هر ذره ی دل آفتابی بر تو گستردم چه غم دارد زخاموشی درون شعله پروردم که صد خورشید آتش برده از خاکستر سردم

تا تو با منی زمانه با من است بخت و کام جاودانه با من است یاد دلنشینت ای امید جان هرکجا روم روانه با من است ناز نوشخند صبح اگر تو راست شور گریه شبانه با من است

تو كز چشم و دل مردم گريزاني چه ميداني حديث اشك و آه من برو از باد و باران پرس

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن؟

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم واندرین کار دل خویش به دریا فکنم از دل تنگ گنهکار برآرم آهی آتش اندر گنه آدم و حوا فکنم مایه خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست می کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه تا چو زلفت سر سودا زده در پا فکنم خوردهام تیر فلک باده بده تا سر...

زندگی شد من و یک سلسله نا کامیها مستم از ساغر خون جگر آشامیها نشود رام سر زلف دل آرامم دل ای دل از کف ندهی دامن آرامیها این چند بیت هم تقدیم به جناب بشارت و خانم شیما و تمام دوستان به خاطر انتخاب شعرهای زیباشون: الا ای خسرو شیرین که خود بی‌تیشه فرهادی قلم شیرین و خط شیرین سخن شیرین...

یاد دلنشینت ای امید جان هرکجا روم روانه با من است ناز نوشخند صبح اگر توراست شور گریه ی شبانه با من است

تا به دام غزل افتی و گرفتار من آئی گلشن طبع من آراسته از لاله و نسرین همه در حسرتم ای گل که به گلزار من آئی سپر صلح و صفا دارم وشمشیر محبت

سلام متن عربیه یا ترجمه است؟

وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو دست نمای خلق شد قامت چون هلال من پرتو ی نور روی تو ، هر نفسی به هر کسی می رسد و نمی رسد نوبت اتصال من

نانو تکنولوژی در نساجی سلام مطالب بیشتر در مورد تکمیل کالای نساجی به روش نانوست. امیدوارم مورد استفاده و پسند دوستان قرار بگیره. در ضمن این تحقیق هنوز ادامه داره و به محض پیشرفت در اختیار عزیزان قرار می گیره. اگر کسی متن انگیلیسش رو هم خواست می تونم در اختیارش بذارم. با تشکر

سلام اگر اطلاعات خاصی داشتیم حتماً در اختیارت می گذاشتیم. باز هم به رو چشم اگر در این زمینه حتماً تحقیق می کنم و اگر اطلاعاتی به دست اومد در اختیارتون می زارم. می شه بپرسم چرا دنبال مسایل تجاری این لیفی؟