نتایح جستجو

الهى گرچه يك عمرى به نفس خود جفا كردم ندانستم، نفهميدم كه اين كار خطا كردم تو گفتى اين جهان سجن است و انسان هست زندانى در اين زندان فتادم هستى خود را فنا كردم گنه كارم ولى دل بر اميد رحمتت بستم زخوف آتش قهرت توسل بر رجا كردم به مهمانى خود در خانه خود دعوتم كردى سر خوانت نشستم، توبه نزدت بارها...

الهی دلی ده که جای تو باشد لسانی که در وی ثنای تو باشد الهی بده همتی آنچنانم.... که سعیم وصول بقای تو باشد الهی چنانم کن از عشق خودمست که خواب و خورم از برای تو باشد الهی عطاکن بفکرم تونوری که محصول فکرم دعای تو باشد الهی عطاکن مرا گوش قلبی که آن گوش پر از صدای تو باشد الهی چنان کن که این...

مدم، آمدم به سوى تو باز اى خداى كريم بنده نواز پاى تا سر همه نيازم من از كرم سايه بر سرم انداز آبروى گداى خويش مريز دستم آخر سوى تو است دراز بسته اى راه نااميدى را كرده اى چون كه باب رحمت باز

تا چيزي را نپذيريم نمي توانيم تغييرش دهيم . کارل يونگ باران مهر آسمان است نه بغض آن ، همانند آدميان مهرورزي که مي بارند و کينه توزاني که خشک و بي نشانند . حکيم ارد بزرگ تنها زندگي ارزشمند است که صرف ديگران شود . آلبرت انيشتن در دردها دوست را خبر نکردن خود يک عشق ورزيدن است. علي شريعتي...

دشمن ! دشمن است ، فريب زبان چرب دشمن را مخور . حکيم ارد بزرگ تا زمانيکه امروز مبدل به فردا شود انسان‌ها از سعادتي که در اين دم نهفته است غافل خواهند بود. ضرب‌المثل چيني بهتر است ثروتمند زندگي کنيم تا اينکه ثروتمند بميريم. جانسون شغل تنها زماني ارزش و اعتبار دارد که آزادانه پذيرفته شود ...

انسان از حشرات هم کوچکتر است ، چون آنها براي کشتن ما فقط نيش مي زنند ، ولي ما براي کشتن آنها تمام وجودشان را له و نابود مي سازيم . موپاسان آدم با ادب دروازه دلها را هميشه گشوده مي بيند . حکيم ارد بزرگ اگر ما (( بي دل و جان )) هستيم ؛ دست کم نسبت به زندگي چنين نيستيم ؛ بلکه ؛ اکنون با همهء...

با موجودات عجیبی زندگی میکنیم موجوداتی که... تنها با “بی محلی” آدم می شوند !!!

من اینجا دلم سخـــت معجـــــزه می خواهد و تـــو انگار معجزه هایــت را گذاشته ای برای روز مبــــادا !

این جا هوا خوب است باران به لحن تو می بارد و از آستین دلم یاد تو می چکد ابرهای پیوسته تو را به من می رساند و هر برگ، نامه ای می شود که از دست نوازش های دور تو می ریزد حالا پلکم را می بندم می خواهم خیس از خاطرات تو شوم باران حالا تندتر می بارد وگونه هایم از ندیدن های تو خیس...

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛ به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم. وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!

وقتی می گویم دیگر به سراغم نیا فکر نکن که فراموشت کرده ام یا دیگر دوستت ندارم نه من فقط فهمیدم وقتی دلت با من نیست بودنت مشکلی را حل نمی کند تنها دلتنگ ترم میکند __________________

مـَن که میـدانــَم، از یـآد خواهـَم رفــت پیــر میشـوم و فـرامـوش میکـُنــَم خـــودَم را... مـَن مـُدت هـآســت که مــُرده ام! عیــسی را خبـَر کنیــد! میخواهــَم زنـــده شـوم ....

چقدر سخته که زن باشی و بخوای به یه مِــــــــــرد " مردونــــــگــی " یاد بدی!

و گفتــ ه بود و عهد بستــ ه بود شاعر،کــ ه اگـر باشی غـم ها خواهد گفت با دلـت... هیچ حواستان بــ ه یک قرن غم زدگی ِ دل شاعرها هست؟ کــ ه غـم هایشان بغض شده تک تک بر دل و دهلیزشان و نفس بستــ ه بر واژه هاشان؟ کــ ه نبودنتان 1173 سالــ ه می شود امروز..؟ کمی بیشتر بــ ه پیش چشمانمان باش...

مـــولا جـــــان ! یــــک عمــــر تــــــو زخــم هـــای مــــا را بـسـتــی هــــر روز کشیـــــــدی بــــر ســـر مــــــا دسـتـــی شعبــــان کــه بــــه نیمـه می رسـد مهـــدی جــــان مـــــا تــــــازه یــــــادمـــان می آیــــــد هسـتـــی...

در ويرانه ي دلم به نظاره آسمان نشسته ام ماه آغوش گشوده است گويي مرا فرا مي خواند آنسو ... در فراز آسمان خيالم ستاره اي درخشان نجواي عاشقانه اي با ماه دارد نجوايي براي نجات زمين !!! نجوايي براي رهايي هزاران هزار تن چون من رهايي ويرانه هاي وجودم آري.... اينجا آسمان غوغا...

مولای من! دلم بارن می خواهد ، برایم نماز باران بخوان... مولای من! این روزها آسمان دلم محتاج باران است، بارانی از جنس تو... بارانی که سیاهی وجودم را بشوید و صفحه ی سیاه دلم را سفید؛ شفاف و زلال کند... مولای من! بر کویر دل من ببار...

بیا عزیز فاطمه دردم دوا کن بیا با یک نظر حاجت روام کن براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 749x600 مي باشد

چه روز ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی دوباره جنگ نهروان ، دوباره مکر کوفیان چه حیله ها که ساکن قلوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم و دلشکسته ایم نه ولی برای عده ای چه خوب...

يك نفر براي يك نفر دلش گرفته است از غروب جمعه بيشتر دلش گرفته است يك نفر شبيه آب، يك نفر شبيه خاك خاك تشنه،سوخته،پكر،دلش گرفته است يك نفر شبيه قاصدك...