نتایح جستجو

  1. some1

    چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد و...

    چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد و او هنوز شکوفاست بین آدمها کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند غروب زمزمه پیداست بین آدمها چه می شود همه از جنس آسمان باشیم طلوع عشق چه زیباست بین آدمها تمام پنجره ها بی قرار بارانند چه قدر خشکی و...
  2. some1

    خدایا...!اندكی نفهمی عطا كن،كه راحت زندگی كنیم! مردیم از بس فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم...!

    خدایا...!اندكی نفهمی عطا كن،كه راحت زندگی كنیم! مردیم از بس فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم...!
  3. some1

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    از خانه که می آیی یک دست مال سفید پاکتی سیگار گزیده شعر فروغ و تحملی طولانی بیاور احتمال گریستن ما بسیار است ....
  4. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم با اشک شرم خویش بریزم به پای تو بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب
  5. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    يك عمر جدايي به هواي نفسي وصل گيرم كه جوان گشت زليخا به چه قيمت
  6. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی اب است
  7. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
  8. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را رسد شکر آویز خواجگی گه جود که آستین به کریمان عالم افشانی صواعق سخطت را چگونه شرح دهم نعوذ بالله از آن فتنه‌های طوفانی
  9. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    تخت تو رشک مسند جمشید و کیقباد تاج تو غبن افسر دارا و اردوان تو آفتاب ملکی و هر جا که می‌روی چون سایه از قفای تو دولت بود دوان
  10. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    دارای دهر شاه شجاع آفتاب ملک خاقان کامگار و شهنشاه نوجوان ماهی که شد به طلعتش افروخته زمین شاهی که شد به همتش افراخته زمان
  11. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    نیاز من چه وزن آرد بدین ساز که خورشید غنی شد کیسه پرداز به یاد رفتگان و دوستداران موافق گرد با ابر بهاران
  12. some1

    عکس های پرسپولیسی

    پرسپولیس . . . . . . . . . . . . . . . . . . . توقع داری چی بنویسم تابلوء دیگه پرسپولیس سوررررررررررررررررررررررررررررررررررراخه:biggrin:
  13. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    مغنی نوای طرب ساز کن به قول وغزل قصه آغاز کن که بار غمم بر زمین دوخت پای به ضرب اصولم برآور ز جای
  14. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    مگر وقت وفا پروردن آمد که فالم لا تذرنی فردا آمد چنینم هست یاد از پیر دانا فراموشم نشد، هرگز همانا
  15. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    شرابم ده و روی دولت ببین خرابم کن و گنج حکمت ببین من آنم که چون جام گیرم به دست ببینم در آن آینه هر چه هست
  16. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    در این خونفشان عرصه‌ی رستخیز تو خون صراحی و ساغر بریز به مستان نوید سرودی فرست به یاران رفته درودی فرست
  17. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا با عدو عاقبت فرصت است که از آسمان مژده‌ی نصرت است مغنی نوای طرب ساز کن به قول وغزل قصه آغاز کن
  18. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    نکرد آن همدم دیرین مدارا مسلمانان مسلمانان خدا را
  19. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    سر فتنه دارد دگر روزگار من و مستی و فتنه‌ی چشم یار یکی تیغ داند زدن روز کار یکی را قلمزن کند روزگار حافظ
  20. some1

    مشاعرۀ سنّتی

    تو گوهر بین و از خر مهره بگذر ز طرزی کن نگردد شهره بگذر چو من ماهی کلک آرم به تحریر تو از نون والقلم می‌پرس تفسیر
بالا