نتایح جستجو

  1. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    شهر خاموش من آن روح بهارانت کو؟ شور و شیدایی انبوه هزارانت کو؟ می خزد در رگ هر برگ تو خوناب خزان نکهت صبحدم و بوی بهارانت کو؟ کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن شیهه ی اسب و هیاهوی سوارانت کو؟ زیر سرنیزه ی تاتار چه حالی داری؟ دلِ پولادوش شیر شکارانت کو؟ سوت و کور است شب و میکده ها خاموش اند نعره و...
  2. eksir

    مشاعره با شعر سعدی

    ای کاب زندگانی من در دهان توست تیر هلاک ظاهر من در کمان توست
  3. eksir

    مشاعره با شعر سعدی

    برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را
  4. eksir

    مشاعره با سخنان بزرگان

    نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست
  5. eksir

    ترانه ها و تصنیف ها...

    هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم در خانه گر می باشدم پیشش نهم با وی خورم مستی که شد مهمان من جان من است و آن من تاج من و سلطان من تا برنشیند بر سرم ای یار من وی خویش من مستی بیاور پیش من روزی که مستی کم کنم از عمر خویشش نشمرم چون وقف کردستم پدر بر باده‌های همچو زر در غیر ساقی ننگرم وز امر...
  6. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم در خانه گر می باشدم پیشش نهم با وی خورم مستی که شد مهمان من جان من است و آن من تاج من و سلطان من تا برنشیند بر سرم ای یار من وی خویش من مستی بیاور پیش من روزی که مستی کم کنم از عمر خویشش نشمرم چون وقف کردستم پدر بر باده‌های همچو زر در غیر ساقی ننگرم وز امر...
  7. eksir

    مشاعره با شعر سعدی

    تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم
  8. eksir

    مشاعره ی دخترانه و پسرانه میدونی چیه؟......

    همچو فرهاد از هوایت کوه هجران می‌کنم ای تو را خسرو غلام و صد چو شیرین یاد دار
  9. eksir

    شعر نو

    پيش از آن‌که واپسين نفس را برآرم پيش از آن‌که پرده فرو افتد پيش از پژمردن آخرين گل، برآنم که زندگي کنم برآنم که عشق بورزم برآنم که "باشم". در آن جهان ظلماني در اين روزگار سرشار از فجايع در اين دنياي پر از کينه نزد کساني که نيازمند منند کساني که نيازمند ايشانم کساني که ستايش‌انگيزند، تا دريابم...
  10. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟ چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟ تو که آتشکده‌ی عشق و محبت بودی چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟ به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی؟ تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟ خلق را گر چه...
  11. eksir

    مشاعره ی دخترانه و پسرانه میدونی چیه؟......

    ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
  12. eksir

    مشاعره با شعر سعدی

    **** دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری
  13. eksir

    مشاعره با شعر سعدی

    *********** می‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه ای ساقی صبوحی درده می شبانه
  14. eksir

    مشاعره با شعر سعدی

    ************ ما را نه ترنج از تو مرادست نه به تو خود شکری پسته و بادام مده
  15. eksir

    شعر نو

    نه عادلانه نه زیبا بود جهان پیش از آن که ما به صحنه برآییم. به عدلِ دست‌نایافته اندیشیدیم و زیبایی در وجود آمد.
  16. eksir

    رباعی و دو بیتی

    مردان نه بهشت و رنگ و بو می‌خواهند یا موی خوش و روی نکو می‌خواهند یاری دارند مثل و مانندش نیست در دنیی و آخرت هم او می‌خواهند
  17. eksir

    رباعی و دو بیتی

    آنان که پریروی و شکر گفتارند حیفست که روی خوب پنهان دارند فی‌الجمله نقاب نیز بیفایده نیست تا زشت بپوشند و نکو بگذارند
  18. eksir

    غزل و قصیده

    شب همه بی تو کار من، شکوه به ماه کردن است روز ستاره تا سحر، تیره به آه کردن است متن خبر که یک قلم ،بی تو سیاه شد جهان حاشیه رفتنم دگر ، نامه سیاه کردن است چون تو نه در مقابلی، عکس تو پیش رو نهم این هم از آب و آینه خواهش ماه کردن است ای گل نازنین من، تا تو نگاه می کنی لطف بهار عارفان، در تو نگاه...
  19. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    مادری بود و دختر و پسری پسرک از می محبت مست دختر از غصه ی پدر مسلول پدرش تازه رفته بود از دست یک شب آهسته، با کنایه، طبیب گفت با مادر این نخواهد رست...
  20. eksir

    تا روزي دگر و اوقاتي دگر بدرود...شاد باشي ..خدا نگهدار

    تا روزي دگر و اوقاتي دگر بدرود...شاد باشي ..خدا نگهدار
بالا