نتایح جستجو

سلام. ممنون بازم خیلی قشنگ بودن.

این اون نیستا!

خانه ات را با مهر خانه ات را با عشق با تمام دل تنهات بساز. ... خانه ات را باران خانه ات را مهتاب رنگ ما خواهد کرد. ... خواستی باز بساز. خواستی باز بگو. ما به یک رنگ ترین آدم ها خوب ایمان داریم.:gol:

خوابش می آمد و تنهایی را باور داشت! بیشتر از من بیشتر از تو! تنهایی را مثل صدای برگ هایی که پاییز له می کرد: خش...خش... می شنید! خسته بود. به او باران را دادند. و او تمام تنهاییش را با باران قسمت کرد. باران سوخت! می بینی، خشکسالی شده است!:gol:

ما می ترسیم از تو، از چشم هایت، دست هایت، حرف هایت، کارهایت! می ترسیم از تمام تو. و تو می خندی! بعضی ها صدای خنده ات را می شنوند و بقیه... راستش چند وقتیست گوش هایم خوب می شنوند ولی... ولی به خنده هایت عادت کرده ام. ناراحت نمی شوی که گاهی، فقط گاهی جواب خنده ات را تلخ می دهم،عزیز؟؟!!:gol:

ببین حالا قاطی کرده ها.منم دارم قاطی می کنم کم کم.

خوابش می آمد و تنهایی را باور

خوابش

راستش فعلا گمش کردم پیدا شد برات میذارمش. کار خوبی کردی گرفتیش اون ورتر. تا تونستی فاصله بده. جکی راست می گه.چرا دیگه سوال نمی پرسی؟؟!!!

به هم رسیدن به هم نرسیدن یا هرچه که شد. بیا بیندازیم گردن کهکشان گردن سرنوشت و خدا تا کمتر گریه مان بگیرد. سلام.

سنگ برای سنگر آهن برای شمشیر جوهر برای عشق. :gol:

[IMG]

وقتی کودک گل فروش لای بوق ماشین ها ویراژ می داد، دانستم چه بی اهمیتیم! دست و پایم را جمع کردم تا دیگر به در و دیوار به دود و ماشین به بوق بد بیراه نگویم. غافل از اینکه کودکیم را پشت پرچین روزگار و گل هایم را کنار آرزوهای مرده ام جا گذاشته ام!

:gol: همین.

آسمان هم روزی سیاه می شود. مثل دل خیلی ها. مثل روز خیلی ها. مثل چشم های آبی آن کودک وقتی باران کارتن هایش را خیس کرد و تمام پول هایش را. حالا تو بگو باران کجایش خوب است؟

خبر داری آیا؟ دریا قهر کرده با خورشید و من با او و او با عشق. چه روزهای زیباییست. نه بارانی نه عشق و نه زندگی.

تو هیچ وقت دلت گرفته است؟ بغض گلویت را فشرده است؟ خستگی توانت را بریده است؟ بی خبری نفست را گرفته است؟ حسرت خورده ای؟ دلتنگ شده ای؟ حتما نه! وگرنه این ها را به ما که به قول خودت عزیزانت هستیم نمی دادی! ... .. . نه! باورم نمی شود. تو هم دل داری. دلت تنگ هم می شود! خودت گفتی. اما صبرت... کلافه...

نفس هایت را گرم نگه دار... شاید اگر باران آمد صورتک خیلی ها را پاک کرد. آن وقت می بینی چه قدر همه سردشان است! نفس هایت را گرم نگه دار.. حواست را هم جمع. مبادا آن لحظه که اشک های آسمان را می شمری صورتکی بر چهره ات نقش کنند.:gol: ممنون:gol:خیلی قشنگ بودن.

نه آسمان می فهمد نه زمین. حرف هایم را مثل تنهاییم روی شانه هایم می گذارم و... نمی روم می نشینم شاید تو آمدی!

باور کردی؟