عطار
عطار
خالقا بیچاره كوی توام---سرنگون افتاده دل سوی توام
ای جهانی درد همراهم زتو---درد دیگر وام میخواهم زتو
رنجبرد كوی تو رنجی خوش است---درد تو در قعر جان گنجی خوش است
هرچه میخواهی توانی كرد تو---بیش گردان هر دمم این درد تو
گر نماند درد تو عطّار را---او نخواهد كافر وی دیندار را
درد تو...