یک شبنم ,این است آن منی که از سالهای دراز
از نخستین روزی که به خویش چشم گشوده ام,بر دوش کشیده ام.
واز گرما ها و سرما ها وشکست ها و پیروزی ها وسفرها وحضرها و شادی ها و غم ها گذشتم و گذراندم و آوردم.
بعد از ان همه سالها اینک تنهای تنها واکنون کارم سفر است وتنهاترین مسافرم.
در زیر کوله باری سنگین...