نتایح جستجو

‫تو مرا لایکیدی و نمی دانستی ... که من با چه دلهره پست از پیج های همسایه دزدیدم ... ادمین از پی من تند دوید ... پست در پیج تو دید ... غضب آلود مرا کرد بلاک ... پیج نامبرده ریپورت کرد به مارک ... و تو رفتی و هنوز ... روزهاست که در ذهن من آرام آرام ... پوک بَکِ پوک های تو تکرار کنان می دهد...

‫تو مرا لایکیدی و نمی دانستی ... که من با چه دلهره پست از پیج های همسایه دزدیدم ... ادمین از پی من تند دوید ... پست در پیج تو دید ... غضب آلود مرا کرد بلاک ... پیج نامبرده ریپورت کرد به مارک ... و تو رفتی و هنوز ... روزهاست که در ذهن من آرام آرام ... پوک بَکِ پوک های تو تکرار کنان می دهد...

‫تو مرا لایکیدی و نمی دانستی ... که من با چه دلهره پست از پیج های همسایه دزدیدم ... ادمین از پی من تند دوید ... پست در پیج تو دید ... غضب آلود مرا کرد بلاک ... پیج نامبرده ریپورت کرد به مارک ... و تو رفتی و هنوز ... روزهاست که در ذهن من آرام آرام ... پوک بَکِ پوک های تو تکرار کنان می دهد...

صورت سوال غلطه. تو اکثر کشورای پیشرفته فانون خدمت اجباری دیگه وجود نداره. به جاش باید بپرسین نظرتون راجع به لغو خدمت اجباری چیه البته اگه خدمت و مختلط کنن فکر کنم اکثرا به سوال منم جواب منفی بدن:دییییییییییییییی

هرچند که گرد من برانگیخته ای باران بلا بر سر من ریخته ای چون اشک مرو ز پیش چشمم که هنوز چون ناله به دامان دل آویخته ای....

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کان چهره ی مشعشع تابانم آرزوست

یک دست جام باده و یک دست زلف یار رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست

سلام. مرسی

دوش در عزلت جان فرسایی داتم همدم روشن رایی شمع آن همدم دیرینه من سوختن ها را آیینه من همه شب مونس و همدم و دمساز بود همدم و همدل و دمساز بود

شعری عاشقانه و ریاضی وار از یک ریاضی دان ایرانی (پروفسور هشترودی)): منحنی قامتم، قامت ابروی توست خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی توست حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست بازه ی تعریف دل، در حرم کوی توست چون به عدد یک تویی، من همه ی صفرها آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست پرتوی خورشید شد مشتق از...

شعری عاشقانه و ریاضی وار از یک ریاضی دان ایرانی (پروفسور هشترودی)): منحنی قامتم، قامت ابروی توست خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی توست حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست بازه ی تعریف دل، در حرم کوی توست چون به عدد یک تویی، من همه ی صفرها آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست پرتوی خورشید شد مشتق از...

خیلی ممنون عکس جالبی بود

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت واه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد:gol:

تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیریعوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی

لب بر لب کوزه بردم از غایت آز تا زد طلبم واسطه ی عمر دراز لب بر لب من نهد و میگفت به راز می خور که به این جهان نمی آیی باز سلام

l من و انکار شراب این چه حکایت باشد غالبا اینقدرم عقل وکفایت باشد....

سلام. تشکرتون پای آخرین شعرها هست ولی نمیدونم چرا جوابی نیست؟!!!!

من خوندمش. مطلب جالبی بود. نمیدونستم اینا را البته در این مطلب که این گل از جای دیگه به ایران اومده یکم شک دارم

تن آسایان بلایش بر نتابند بلی من گفتم آن بالا به من ده...

دوش در عزلت جان فرسایی داتم همدم روشن رایی شمع آن همدم دیرینه من سوختن ها را آیینه من همه شب مونس و همدم و دمساز بود همدم و همدل و دمساز بود