نتایح جستجو

روزه ي سكوت!!

جان مي‌دهيم و ناز تو را باز مي‌خريم سودا همان كنيم اگر تيشه نو شود

[IMG]

افکارت، ساحل نداشتند. دریا بی مقدمه، از کم عمق ترین نقطه ی خیالت، شروع می شد. آرام... آرام...

[IMG]

سلام بانو روز ت به خير و شادي و ممنون

بیته گلشن به چشمم گلخن آیو واته گلخن به چشمم گلشن آیو گلم ته گلبنم ته گلشنم ته که واته مرده را جان بر تن آیو

آن صداها به کجا رفت صداهای بلند گریه ها قهقهه ها آن امانت ها را آسمان آیا پس خواهد داد ؟ پس چرا حافظ گفت؟ آسمان بار امانت نتوانست کشید نعره های حلاج بر سر چوبه ی دار به کجا رفت کجا ؟ به کجا می رود آه چهچه گنجشک بر ساقه ی باد آسمان آیا این امانت ها را باز پس خواهد داد ؟

ساغرم آیینگی کرد و جهانی یافتم وان جهان را بی کران در بی کرانی یافتم جسته ام آفاق را در جام جمشید جنون هر چه جز عشق تو باقی را گمانی یافتم

باران سرود ديگري سر كن من نيز ميدانم كه در اين سوگ ياران را ياراي خاموشي گزيدن نيست

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

بر درخت زنده بي برگي چه غم واي بر احوال برگ بي درخت

[IMG]

[IMG]

[IMG]

دلخوشی‌ها كم نیست: مثلاً این خورشید، كودك پس فردا، كفتر آن هفته. یك نفر دیشب مرد و هنوز، نان گندم خوب است. و هنوز آب، می‌ریزد پایین اسب‌ها می‌نوشند.

برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد