ماه رویا روی خوب از من متاب
بی خطا کشتن چه میبینی صواب
دوش در خوابم در آغوش آمدی
وین نپندارم که بینم جز به خواب
از درون سوزناک و چشم تر
نیمهای در آتشم نیمی در آب
هر که بازآید ز در پندارم اوست
تشنه مسکین آب پندارد سراب
ناوکش را جان درویشان هدف
ناخنش را خون مسکینان...
امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام را
یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام را
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را
هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ دل
کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را
گر پای بر فرقم نهی تشریف قربت میدهی
جز...
من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را
وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را
روی اگر پنهان کند سنگین دل سیمین بدن
مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را
ای موافق صورت و معنی که تا چشم منست
از تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی را
گر به سر میگردم از بیچارگی عیبم مکن
چون تو چوگان میزنی جرمی...
پنداشتند خام
کز سرگشتگان که پي ببرند و سوختند
من آخرين درختم از سلاله جنگل
آنان که بر بهار تبر انداختند تند
پنداشتند خام که با هر شکستني
قانون رشد و رويش را از ريشه کنده اند
خون از شقيقه هاي کوچه روان است
در پنجه هاي باز خيابان
گل گل...
دير کردي و سحر بيدار است
با من شب زده برخاستنت را پويان
دير کردي و سحر
قامت افراخته در مقدم روز
مژده آورده سپيدي را تا خانه تو
خسته جان آمده از راه دراز
گوش خوابانده به آواي تو باز
بر نمي آيد از بام آوا
آتشين بال نمي اندازد سايه به ما...
# منيرو رواني پور # ما فقط از آينده مي ترسيم
# منيرو رواني پور # ما فقط از آينده مي ترسيم
ما شاعر بوديم و خاطره اي نداشتيم. هر روز بعدازظهر، شايد از ساعت چهار توي آن خيابان، جلوي كتابفروشي مي ايستاديم حرف مي زديم، شعر مي خوانديم و بحث مي كرديم. هر روز همين بود كه بود. كلمات ديگر حقيقي...
تالار زبان داستان کوتاه داره برای شروع
woman in white
Wuthering heights
how I met myself
the godfather
Tom Jones
a tale of two cities
great expectations
far from the madding crowd
Tess of the O'Urbervills
Oliver Twist
the scarlet letter
picture of Dorian Gray
Jude the obscure
east of Eden
the...
Cargoes by John Masefield
Cargoes by John Masefield
Cargoes
QUINQUIREME of Nineveh from distant Ophir,
Rowing home to haven in sunny Palestine,
With a cargo of ivory,
And apes and peacocks,
Sandalwood, cedarwood, and...
اي ابربرادر
بر بام ما مبار
بر بام کاگلي چه گلي سبز مي شود ؟
اي بر زمين غمزده ام چشم دوخته
پرگير و بگذر از سر اين دشت بي نفس
باران چه کرد خواهد با کشت سوخته ؟
اي ابر خيره سر
پر باز کن بپر
وان سينه ريز گوهر باران کشيده را
از دشت ما بگير و...
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو دایما بر در دل حاضر است
رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش
دیدهٔ جان روی او تا بنبیند عیان
در طلب روی او روی به دیوار باش
ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس
پس تو اگر عاشقی عاشق هشیار باش
نیست کس آگه که...
مرا سودای تو جان می بسوزد
چو شمعی زار و گریان میبسوزد
غمت چندان که دوزخ سوخت عمری
به یک ساعت دو چندان میبسوزد
فکندی آتشم در جان و رفتی
دلم زین درد بر جان میبسوزد
رخ تو آتشی دارد که هر دم
چو عودم بر سر آن میبسوزد
چو شمعم سر از آن آتش گرفته است
که از سر تا به...
بی لعل لبت وصف شکر مینتوان کرد
بی عکس رخت فهم قمر مینتوان کرد
چون صدقه ستانی است شکر لعل لبت را
وصف لب لعلت به شکر مینتوان کرد
مویی ز میان تو نشان مینتوان داد
صفری ز دهان تو خبر مینتوان کرد
برگ گلت آزرده شود از نظر تیز
زان در رخ تو تیز نظر مینتوان کرد
چون زلف تو...
چو جان و دل ز می عشق دوش جوش بر آورد
دلم ز دست در افتاد و جان خروش بر آورد
شراب عشق نخوردست هر که تا به قیامت
ز ذوق مستی عشقت دمی به هوش بر آورد
بیار دردی اندوه و صاف عشق دلم را
که عقل پنبهٔ پندار خود ز گوش بر آورد
بیار درد که معشوق من گرفت مرا مست
میان درد و به بازار درد...
زندهٔ عشق تو آب زندگانی کی خورد
عاشق رویت غم جان و جوانی کی خورد
هر که خورد از جام دولت درد دردت قطرهای
تا که جان دارد شراب شادمانی کی خورد
جان چو باقی شد ز خورشید جمالت تا ابد
ذرهای اندوه این زندان فانی کی خورد
گر فصیح عالمی باشد به پیش عشق تو
تا نه لال آید زلال جاودانی...