نتایح جستجو

  1. *زهره*

    :w15: :w15: :w15: :w15:

    :w15: :w15: :w15: :w15:
  2. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Dreams are not the way by Ammornil Henduluin Dreams are not the way by Ammornil Henduluin Dreams are not the way...
  3. *زهره*

    شعر انگلیسی

    I Know the Music by Wilfred Owen I Know the Music by Wilfred Owen I Know the Music All sounds...
  4. *زهره*

    والا میگن اگه بمالی به بدن نوزاد موهاش میریزه دیگه در نمیاد

    والا میگن اگه بمالی به بدن نوزاد موهاش میریزه دیگه در نمیاد
  5. *زهره*

    كوي دوست

    شهری عشقم، چو مجنون در بیابان نیستم اخگر دل‌زنده‌ام، محتاج دامان نیستم شبنم خود را به همت می‌برم بر آسمان در کمین جذبهٔ خورشید تابان نیستم دور کردن منزل نزدیک را از عقل نیست چون سکندر درتلاش آب حیوان نیستم بوی یوسف می‌کشم از چشم چون دستار خویش چشم بر راه صبا چون پیر کنعان...
  6. *زهره*

    فراق یار

    تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل؟ تا کی به سینه سنگ زنم ز آرزوی دل؟ افتد ز طوف کعبه و بتخانه در بدر سرگشته‌ای که راه نیابد به کوی دل ساحل ز جوش سینهٔ دریاست بی خبر با زاهدان خشک مکن گفتگوی دل در هر شکست، فتح دگر هست عشق را پر می‌شود ز سنگ ملامت سبوی دل طفل بهانه‌جو جگر...
  7. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # چالز بوکوفسکي؛ مترجم: بهمن کيارستمي # مرگ پدرم # چالز بوکوفسکي؛ مترجم: بهمن کيارستمي # مرگ پدرم مادرم يك سال زودتر از پدرم مرده بود .يك هفته بعدازاين كه پدرم مرد ، من تنها ، توي خونه ش بودم . خونه ش در آركاديا بود و من كه...
  8. *زهره*

    الهیییی اگه شانس بیاره و بریزه موهاش وگرنه باید به جوهر مورچه متوسل شین خیلی بانمکن اینجوری...

    الهیییی اگه شانس بیاره و بریزه موهاش وگرنه باید به جوهر مورچه متوسل شین خیلی بانمکن اینجوری.. مامان زن داداشم خب همدانیه. میگفت این بچه هه چقد موالوه
  9. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    در کشاکش از زبان آتشین بودم چو شمع تا نپیوستم به خاموشی نیاسودم چو شمع دیدنم نادیدنی، مدنگاهم آه بود در شبستان جهان تا چشم بگشودم چو شمع سوختم تا گرم شد هنگامهٔ دلها ز من بر جهان بخشودم و بر خود نبخشودم چو شمع سوختم صد بار و از بی‌اعتباریها نگشت قطرهٔ آبی به چشم روزن از...
  10. *زهره*

    غزل و قصیده

    سیراب در محیط شدم ز آبروی خویش در پای خم ز دست ندادم سبوی خویش در حفظ آبرو ز گهر باش سخت‌تر کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش خاک مراد خلق شود آستانه‌اش هر کس که بگذرد ز سر آرزوی خویش از نوبهار عمر وفایی نیافتم چون گل مگر گلاب کنم رنگ و بوی خویش از مهلت زمانهٔ دون در...
  11. *زهره*

    اگه مثل باباشه که تخسه اگه شبیه عموشه هم که ریش داره طفلی.......

    اگه مثل باباشه که تخسه اگه شبیه عموشه هم که ریش داره طفلی.......
  12. *زهره*

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    پیرمرد ایستاده بود دم در و پسر جوان را جلوی همه، بلند بلند نصیحت می کرد. وسط حرف هایش هم به مردمی که برای روضه آمده بودند، خوش آمد می گفت. پسر سرش را انداخته بود پایین و به حرف های پیرمرد گوش می داد. پیرمرد: نمی گویم ننداز، بنداز، ولی آخه این چیه؟ خب حداقل اسم معصومی، قرآنی، دعایی، چیزی می...
  13. *زهره*

    سریع بگیر آلبوم کن بینم چه شکلیه این دخملتون

    سریع بگیر آلبوم کن بینم چه شکلیه این دخملتون
  14. *زهره*

    فدات فدات من میام به پستا و تالارم یه سر میزنم زودی میرم آخه دارم درس میخونم! دیگه وقتی نمیمونه...

    فدات فدات من میام به پستا و تالارم یه سر میزنم زودی میرم آخه دارم درس میخونم! دیگه وقتی نمیمونه واسه اینور و اونور رفتن شما همیشه به من لطف داری بانو
  15. *زهره*

    به زور ازش بگیر تو که اینجا خوب قلدر بازی درمیاری...اونجا...؟

    به زور ازش بگیر تو که اینجا خوب قلدر بازی درمیاری...اونجا...؟
  16. *زهره*

    ای جاااانم خوبی گلابم؟

    ای جاااانم خوبی گلابم؟
  17. *زهره*

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    پیرمردی سوار بر قطار به مسافرت می رفت به علت بی توجهی یک لنگه کفش ورزشی وی از پنجره قطار بیرون افتاد مسافران دیگر برای پیرمرد تاسف می خوردند ولی پیرمرد بی درنگ لنگه ی دیگر کفشش را هم بیرون انداخت همه تعجب کردند پیرمرد گفت که یک لنگه کفش نو برایم بی مصرف می شود ولی اگر کسی یک جفت کفش نو بیابد،...
  18. *زهره*

    با گلاب چیکار داری؟ سلام پسره خوبی؟ از پارمینتون عکس ننداختی بذاری تو باشگاه؟

    با گلاب چیکار داری؟ سلام پسره خوبی؟ از پارمینتون عکس ننداختی بذاری تو باشگاه؟
  19. *زهره*

    ممنونم رها جون عید شما هم مبارک [IMG]

    ممنونم رها جون عید شما هم مبارک [IMG]
  20. *زهره*

    خوابی دیگه؟؟

    خوابی دیگه؟؟
بالا