نتایح جستجو

  1. *Afash*

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    مهربانی را اگر قسمت کنیم من یقین دارم به ما هم میرسد آدمی گر ایستد بر بام عشق دستهایش تا خدا هم میرسد
  2. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    در خانه اگر کس است یک حرف بس است
  3. *Afash*

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    من هيچ ندانم كه مرا آنكه سرشت از اهل بهشت كرد يا كه از دوزخ زشت جامى و بتى و بربطى و لب كشت اين هر سه مرا نقد و تو را نسيه بهشت
  4. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    دانی غرضم ز می‌پرستی چه بود تا همچو تو خویشتن پرستی نکنم
  5. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    رفت تا دامنش از گرد زمين پاك بماند آسمانى تر از اين بود كه در خاك بماند
  6. *Afash*

    سلام حجی. کجایی؟ چرا نیستی؟

    سلام حجی. کجایی؟ چرا نیستی؟
  7. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتادست ببخشين، بازم ت شد!!!! :cry: :wallbash: :wallbash:
  8. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا طمع مبر از لطف بی‌نهایت دوست چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست
  9. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    ما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است
  10. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    وااااااااى بازم ت !!:wallbash::wallbash::wallbash: تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست ... دل سودازده از غصه دو نیم افتادست چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است ... لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست ... نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست زلف مشکین تو...
  11. *Afash*

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    اين دستهاي خالي و ساده دخيلتان ما را فقط به رسم رفاقت دعا كنيد
  12. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    در من ترانه های قشنگی نشسته اند انگار از نشستن بیهوده خسته اند انگا ر سالهای زیادی ست بی جهت امید خود به این دل دیوانه بسته اند ازشور و مستی پدران گذ شته مان حالا به من رسیده و در من نشسته اند ...
  13. *Afash*

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    زان یار دلنوازم شکریست با شکایت *** گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم *** یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس *** گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا *** سرها بریده بینی...
  14. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را من چشم در راهم شبا هنگام که می گيرند در شاخ «تلاجن» سايه ها رنگ سياسی وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم؛ تو را من چشم در راهم. شبا هنگام ، در آن دم که بر جا، درّه ها چون مرده ماران خفتگان اند؛ در آن نوبت که بندد دست نيلوفر به پای سر و کوهی دام. گرم ياد آوری يا نه ، من از يادت نمی کاهم؛ تو...
  15. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    چشم... اينم فرصت :... بسه؟!! اين دستهاي خالي و ساده دخيلتان ما را فقط به رسم رفاقت دعا كنيد
  16. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    مهدي جون، بايد با ز ميگفتي ... ولي خب طوري نيست!! :razz:
  17. *Afash*

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    خميده پشت از آن دارند پيران جهانديده، كه اندر خاك ميجويند ايام جواني را
  18. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما آب روی خوبی از چاه زنخدان شما عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده بازگردد یا برآید چیست فرمان شما کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت به که نفروشند مستوری به مستان شما بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما
  19. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    ياران به جا مانده مراقب باشيد خون شهدا فرش ره ما نشود
  20. *Afash*

    مشاعرۀ سنّتی

    دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی تو از این چه سود داری که نمی​کنی مدارا از شاعر شیرین سخن، استاد حافظ شیرازی
بالا